-
رمان خاطرات دوران مرگ
رمان خاطرات دوران مرگ پارت 4
خاطره ی چهارم: ۹۹۹۹ نفر مهتاب💎 سرزمین ماه🌙 صدای گرفته اش می آید: اون روز با من تیر اندازی تمرین…
بیشتر بخوانید » -
رمان خاطرات دوران مرگ
رمان خاطرات دوران مرگ پارت 3
خاطره ی سوم: ابرِ ظلم مهتاب💎 سرزمین ماه🌙 همیشه آرزو داشتم ساکن سرزمین خورشید باشم. سرزمینی شاد، آزاد، پر از…
بیشتر بخوانید » -
رمان خاطرات دوران مرگ
خاطرات دوران مرگ پارت 2
خاطره ی دوم: حق جانشینی تایماز💎 سرزمین خورشید☀ همیشه معتقد بوده ام که پادشاه، پدرم را کشته است. پدرم، پوریا،…
بیشتر بخوانید » -
دلنوشته
خلأ روح
همیشه زندگی رو از خودم دریغ کردم. از همون بچگی، از همون وقتی که خودمو شناختم به خودم حق زندگی…
بیشتر بخوانید » -
رمان خاطرات دوران مرگ
رمان خاطرات دوران مرگ پارت 1
رمان خاطرات دوران مرگ به نام شنوای صدای قلب های شکسته و آگاه بر از خودگذشتگی فداکاران خاطرات دوران…
بیشتر بخوانید »