رمان تقاص
-
رمان تقاص پارت 19
(میثم) به سمت اتاق کارم میروم . روی صندلی چرم پشت میزم مینشینم اما نگاهم به آن قفسه ی کوچک…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص پارت 18
به سمت ماشین پرواز میکنیم آدرسی که دلشادی داده بود را میخوانم و او به سمتش میراند. به سمت ساختمان…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص پارت 18
_گفتن الان میان خدمتتون. تشکری میکنم و سعی میکنم خود را با دیدن تابلو های نقاشی سرگرم کنم. کمی بعد…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص پارت ۱۷
پارت شانزده _بچه ها بیاید ناهار. گوشی را خاموش میکنم…شاید کمی غذا خوردن مغزم را به کار بی اندازد. از…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص پارت ۱۶
رویا) آلبوم عکس هارا ورق میزنم و با دیدن عکس های رها میگریم…کدام مادری طاقت دوری از فرزندش را دارد…رها…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص پارت ۱۵
روی مبل دراز کشیده ام. و صدای تلوزیون که اخبار را نشان میدهد را کم کرده ام تا مبادا تمرکز…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص پارت ۱۴
صبح روز بعد زنگ در خانه ی خاله رویا را میزنم…روز های دگر رها مر از شوق دررا باز میکرد…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص پارت سیزده
(میثم) _داره بازیمون میده…حواستو جمع کن منم چند نفرو میفرستم حواسشون به خانومت باشه…اینطور که معلومه طرف کنار گوشته و…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص پارت دوازده
میثم) گوشی را به سرگرد حسینی نشان میدهم:کی قراره اقدام کنید؟ها؟کی…وقتی دسته گلمو پرپر کردن؟وقتی رهامو ک…. نمیتوانم بگویم حتی…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص پارت یازده
_دارم پیداش میکنم خاله…خداروشکر که زنده اس با چشمانی گریان نگاهم میکند و میگوید:کی هاله؟پس کی….پلیسا چرا هیچکاری نمیکنن؟ پوزخندی…
بیشتر بخوانید »