رمان فرفری
-
رمان فرفری پارت15
شنیدم داشت میرفت زیر لب گفت خوبه دوساعته داره منو با نگاهش درسته قورت میده حالا واسه من خجالتی شده…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری پارت14
_سلام گل دختر چیکار میکنی؟ عسل:دالم بازی میتونم(دارم بازی میکنم) _بیا باهم بازی کنیم عسل:آخ جوووون همینجور که داشتیم با…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری پارت13
ظرفارو که آماده کردم بردم روی میز چیدم کارم که تموم شد زنگ آیفونم زدن رفتم دم در غذاهارو تحویل…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری پارت 12
#12 بلندشدم رفتم دستو صورتمو شستم اومدم برای خانم چایی بردم بعد رفتم که شام بزارم برم خونه چون خانم…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری پارت 11
#11 اول غذای عسل رو سعی کردم بدم آخه اذیت بود تنهایی بعد یکم هم برای خودم کشیدم طول مدتی…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری پارت 10
#10 بعد از دیدن خونه برگشتیم سالن نشستیم لاله خانم رفتم۴لیوان شربت آورد تعجب کردم چرا اضافه آورد سینی روگذاشت…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری پارت 9
#9 با درد دستم بیدار شدم دیدم ساعت 5هستش خیلی خوابیدم بلند شدم رفتم سرکمد لباس پوشیدم برم بیرون ببرم…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری پارت 8
ملکی:اینجا وظیفه تو تمیز کردن سالن وپذیرایی پایین هست بالا نمیخواد بری فقط طبقه پایین مراقب وسیلههای خونه باش تا…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری پارت 7
یک آب گذاشتم جوش بیاد دوتا پیاز متوسط برداشتم به سخته با دست چپ نگه داشتم پوست گرفتم از یه…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری پارت 6
#12 وقتی از اتاق بیرون اومدم مریم خانم پرسید مریم خانم:خب چیشد دهنمون رو شیرین کنیم به سلامتی؟ سرم رو…
بیشتر بخوانید »