رمان بخاطر تو
-
رمان بخاطر تو پارت ۵۷
… وارد بخش میشیم .دستای یخ زده ی اهو و میگیرم و میبینم که مامان با دسته ی کیفش ورمیره.…
بیشتر بخوانید » -
رمان بخاطر تو پارت ۵۶
(دلارام) همان شب از گرما و از خواب پامیشم و به شدت عرق کردم .به پنجره نگاه کردم که بازه.اخه…
بیشتر بخوانید » -
رمان بخاطر تو پارت ۵۵
_داداش بیا شام حوله رو از دورم باز میکنم و لباسم رو تنم میکنم و میرم پایین روی صندلی میشینم…
بیشتر بخوانید » -
رمان بخاطر تو پارت ۵۴
آرش (روز بعد) به مالکی نگاه میکنم که داره کل خونه رو دور میزنه. دیشب بعد از اینکه من رسیدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان بخاطر تو پارت ۵۳
(دلارام) با شنیدن صدای کوبیده شدن چیزی پلکامو باز کردم.گیج به دور و برم نگاه کردم. باز در کوبیده شد…
بیشتر بخوانید » -
رمان بخاطر تو پارت ۵۲
(آرش) نیم ساعت بعد کاوه بهم زنگ میزنه:جانم _آرش داداش دقیقا آدرس بده من دارم راه می افتم.چیکار کردی آخه؟…
بیشتر بخوانید » -
رمان بخاطر تو پارت ۵۱
از فیلم بیرون میام و براش مینویسم :تو چرا انقدر قشنگی اخه بچه. اونم برام تایپ میکنه:تو خودت از بس…
بیشتر بخوانید » -
رمان بخاطر تو پارت پنجاه
…. خودمو روی مبل میندازم و با دست کف پاهامو مالش میدم. صدای زنگ در بلند میشه.با کلافگی میرم که…
بیشتر بخوانید » -
رمان بخاطر تو پارت چهل و نه
_من از نرگس خوشم میاد! بازم هین میکشم و با خنده میگم:نرگس خودمون؟نرگس آقا فرهاد اینا؟ سر تکون میده به…
بیشتر بخوانید » -
رمان بخاطر تو پارت چهل و هشت
_خب خانم حبیبی و آقا افخم.درسته؟ منو آرش همزمان به معنای مثبت سر تکون دادیم اومدیم پیش یه پلیس من…
بیشتر بخوانید »