رمان موعد هچل
-
ر مان «موعد هچل» پارت 3
یکهو همهمه قطع شده و صدای متعجب عیسی طنین انداخت: ـ عه! مگه شما نگفتید پاشا و رویا باهاتونن؟ سرایدار…
بیشتر بخوانید » -
رمان «موعد هچل» پارت 2
و قطع کرد. بیخیال گوشی را روی پای رویا انداخته و دنده را سبک کردم. با اینکه خیلی وقتها اعصابم…
بیشتر بخوانید » -
رمان موعد هچل پارت 1
مقدمه: دستانش میلرزید و درحالی که صورتش از ترس عرق کرده بود، لب زد: «نباید اعتماد میکردم…نباید…»شوری عرق را مزهمزه…
بیشتر بخوانید » -
معرفی و خلاصه رمان «موعد هچل»
«به نام خدا» رمان «موعد هچل» ژانر: معمایی، عاشقانه نویسنده: ویدا.ش خلاصه: همه چیز از یک تماس تلفنی عجیب و…
بیشتر بخوانید »