رمان عاشقانه
-
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۱۸
استکان هارا درون تشت آبکش می کنم … از دیشب که خان سرزده آمده بود حال دی آشوب مساعد نیست…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۹۱
روی مبل می نشیند و طبق معمول پاهایش را از عرض باز می کند آرام وسایل بخیه را از روی…
بیشتر بخوانید » -
رمان آنام کارا
رمان آنام کارا پارت 52
چند تقه به در زدم و وارد اتاق شدم. با دیدنم اول مکث کرد و بعد با لبخند نگاهم کرد.…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۵۱
اهورا یک بار چه گفته بود؟ که سختی ماجرا برایش، از دست دادن برادر بزرگش بوده نه آن دختر. من…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۵۰
عروسی امیر خوب شروع شد. نه اینکه بد تمام شود، اما خب انتظار نداشتیم آنطور پیش برود و کار نیز…
بیشتر بخوانید » -
رمان او خدایم بود
رمان او خدایم بود خلاصه و مقدمه پارت یک
رمان او خدایم بود به نام خدا رمان: او خدایم بود نویسنده: مائده بالانی ژانر: عاشقانه خلاصه: گفتم مرا…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۴۹
بیرون برف میبارید اما فضای آرایشگاه دم دار و گرم بود. سپیده بادبزنی دستش گرفته و تند تند حنانه را…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۴۸
چند روز بیشتر به عروسی نمانده بود با این حال هیچکس حال خوبی نداشت. میدیدم نگاههای نگران حنانه به امیر…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی فصل دوم
رمان چشم های وحشی فصل دوم پارت ۳۰
# پارت ۳۰ ( دایان) چشم هایم را که باز کردم هوا تاریک شده بود. تمام تنم درد میکرد. _…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۴۷
گاهی دلم برای امیر میسوخت. گوشهای نشسته بودم و نگاهش میکردم. داشت کف خانه را جارو میکشید. خرده شیشهها را…
بیشتر بخوانید »