عاشقانه
-
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۱۴
امروز روزی بود که خواهرش را تقدیم خاک میکرد… چرا بدبختی هایش تمام نمیشدن!؟ حالا دیگر خواهرش میرفت کنار پدر…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت49
تازه تو حموم فکرم شروع شد همش بلاهایی که این مدت سرم اومده میومد جلوی چشمم از اعتیاد پدرو مادرم…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۲۸
(برای اونایی که زمان پارت گذاری رو نمیدونن… من هردوتا رمانم رو یک روز درمیون میزارم و جمعه ها هم…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۱۳
با صدای بوق ماشین پشتی به خودش آمد و ماشین را کناری پارک کرد نفسش را خسته بیرون فرستاد…نگاه به…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت48
سرکوچه رسیدم اول حس کردم صدای در اومد برگشتم دیدم محمد اومده بیرون سریع پریدم پشت دیوار قایم شدم از…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۱۲
دستگیره را فشرد و وارد خانه شد ،روی زمین شیشه خورده بود _جلو نیا…میره تو پات چشمش به مرد افتاد…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۲۷
وقتی به دم در رسید،هنوز نیامده بودند… نفسش را بیرون فرستاد در را بست و وارد خانه شد روی مبل…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۲۶
نگاه به ساعت کرد ۹ را نشان میداد اگر الان میرفت …. باید شب میرفت،چون روز ها چطوری از دست…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت47
بازم زد اما اینبار زد سمت دیگه صورتم بعد هم شالم رو باز کرد اشکام میریخت وسعی میکردم مانع بشم…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۱۱
_کاری نداری؟ _نه تا خواست خداحافظ را بگویید تلفن را قطع کرد! با خودش چند چند بود؟؟؟ بیخیالش… باید یک…
بیشتر بخوانید »