قدیمی
-
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۷
مرد ابروهایش بالا می رود … اسم قشنگی است … خیلی قشنگ آشوب سر به زیر انداخته اما مرد شهری…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۶
با گریه برایش توضیح می دهم – شاهرخ شالُمِ کشید … سیم سیم(بهم) دی آشوب دست دورم حلقه می کند…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۵
راوی: پیپ گران قیمتش را میان لب هایش قرار می دهد … یک دود خوش بو بیرون می دمد ……
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۴
دستم را محکم روی لب هایم می کشم … جای بوسه ی مزخرفش را پاک می کنم … او حق…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۳
دستش را پس میزنم – نمی خوام گفتم … خوبم چیزیم نیست کمی نگاهم می کند کهمعذب سرم را پایین…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۲
پوکر نگاهم می کند – هر هر و مرض … ما اگه شانس داشتیم اسممون شمسی بود خنده ام شدید…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۱
– کِل کِل کِللل! صدای کِل کشیدن از گوشه گوشه ی حیاط بلند می شوند مرضیه سلقمه ای به پهلویم…
بیشتر بخوانید » -
رمان بیقوله هایی در دل قالی
بیقوله هایی در دل قالی پارت ۲
#پارت_دوم …… چله کشی را که به پایان رساندم دست به زمین زدم و از جا برخواستم خود را به…
بیشتر بخوانید »