شب_افکار
تاریکی که فرا میرسد افکار گوناگون ذهنم را محاصر و مهمان ناخوانده میشوند.
نمیدانم به آنها جواب مثبت بدهم یا منفی!؟
ترس در وجودم رخنه میکند و مرا غرق در خود!
میترسم!! ترس از تجربیاتم، ترس از خاطراتم، و ترس از آینده مبهم.
باید تمرین قوی بودن را استمرار کنم، قوی تر از دیروز و ماه و سال های پیشین
پایانی دهم بر ناامیدی های همیشه پیروزم!!
روزنه ای امیدی به سمت خوش بینی و خوشبختیم بگشایم.
و به راستی یأس و نا امیدی میتواند گاهی ذلیم کند. چنان که قید افکار زیبایم را که شاید مرا به اوج برساند را هم نیز بزنم…
به خود نگاه میکنم. خود را میان انبوهی از ترکیب؛ ترس، شجاعت، خاطرات، گذشته و اینده میبینم!
راه ادامه دادن را به خوبی میدانم..
گاهی با خود باز گو و زیر لب زمزمه میکنم تو میتوانی..
گاهی به یکباره سردرگم میشوم.. گویی ذهن و تفکراتم تهی میشود از تمام: تجربیاتم، و مملو میشود از منفی گرایی هایی که سنگ میشوند بر پیکر قوی بودنم…
به نیمه شب که میرسم خواب هم مرا ترک میکند
چشمانم برق میزند، اندامم شروع به تکان خوردن و لرزیدن و مدام افکار رنگی، سیاه و سفید، تهی و بی رنگ… از ذهنم عبور میکند.
نمیتوانم قلب و ذهنم را کنترل کنم شبیه ماشین های پرشتاب یکی پس از دیگری از ذهنم میگذرند کلمات و تصمیمات!.
#فکرآرا
بسیار عالی👌👏 قلمتون ماندگار🌱
متشکرم
با اینکه نظرمو گفتم بهت ولی بازم با دوباره خوندش بی نظیر بودنش ثابت شد✨️
خیلی ممنون از شما بانو🤍🌼
اوهوع چه عجب ؟!
من که همیشه اینطوریم بعد سالی ظهور میکنم😂حالا چطوری خوبی؟
بخدا قد یه دنیا دلم واسه تابستون پارسال لک زده خیلی بی مرامی هم تو هم ستی یعنی رفتین دانشگاه مارو یادتون رفت
بسیار عالی 👏🏻
متشکرم نرگس خانوم🤍
واقعا زیباست
سپاس 🪻
چقدر از وقتی که نبودم سایت عوض شده .و آفرین به شما واقعا حیرت زده شدم از اینکه آنقدر خوب توصیف کرده بودید. موفق باشید👌.
تشکر میکنم ❤
غایبین سایت یهو آنلاین شدن😂
دعای فرج اثر کرده همه ظاهرشدن🤣
خوبین همتون😅
والا من که خوبم بقیه دوباره ظاهراً به غیبت کبری به سربردن🤣
خب خدا رو شکر😊 غیبت کبری چند سال بود،😂
والا نمیدونم وای لیلا برواین جدیده که گذاشته بخون اصلا عالیه
🤣🤣🤣. یه دفعه هوای اینو کردم بیام سایت بعد یه دلیلم داشتم اینکه . یه متن نوشتم توی کلاس در مورد یه دختر شمالی بود که داشت از دست یه مرد فرار می کرد . برای معلم ادبیات که خوندم انگار کسایی که حالشون خوب نبود گفت ذهن و افکارت خیلی پرخاشگرانه است و سعی کن خودتو اروم کنی و از این افکار فاصله بگیری🤠. در صورتی که من توی نوشته ام هیچ چیز پرخاشگرانه ای نبود و بعدم بخاطر چیزی که بهم گفت نصف نوشتمو انداختم دور😅 .
و دارم فکر میکنم به اینکه شاید خیلی دانش اموز های دیگه ام باشن که قلمشون خوب باشه ولی بخاطر اینکه یه معلم غرورشون رو خرد می کنه دیگه انگیزه ای برای نوشتن ندارن!
هیچوقت به هیچ دلیلی نوشتههات رو دور ننداز، حتی اگه پر از نقص و ایراد باشه
خودمم پشیمونم از کارم ولی حیف
چقدر زیبا بود تحریراتون🙂
خسته نباشید خدا قوت❤🙂
محبت دارین 🤍🙏🏻
قلمتون زیباست و ازهمه مهم تر اینکه یه آقا و همچین نوشته ای… واقعا شگفت زده شدم کاش یه روز شاهد رمانی زیبا با همچین قلمی باشیم
ببخشید من تازه اسمتون رودیدم
واقعا از اینکه مورد محبت شما قرار گرفتم خوشحالم.. امشب یه دلنوشته دیگه تایپ کردم خوشحال میشم نظراتتون رو بخونم 🤍🪻