رمان توت فرنگی من پارت 1
Part_1
+هوف خسته شدم ای بابا چرا چراغ سبزنمیشه یک ساعته پشت چراغ قرمزم
صدای زنگ موبایل امد از اونجایی که به مانیتور ماشین وصل بود باعث شد صدای اهنگ قطع بشه
کلافه نگاهی به مانیتور کردم با دید اسم چشمامو تو حدقه چرخوندم و روی مانیتور ضربع زدم
+هاااا چته
نفس_ هاییی چه خشن، بیبی اروم ریلکس
+برو بمیر بابا
نفس_وایییی باشه بابا چرا نمیای پس
+گونخور بابا ک*خل تو راهم
نفس_ وای دوباره چی شده
+هیچی مگه قرار چی بشه
نفس_نه اخه تو الکی پاچه نمیگیری
+خفه بابا تو ترافیک گیر کردم میام
نفس_اوکی پ…….
دیگه منتظر حرف نموندم و قطع کردم
بالاخره بعد از 30 مین به لوکیشن رسیدم از ماشین ائودی مشکی ام پایین امد و به سمت ورودی ویلا رفتم یکی از خدمه ها وسایلم رو ازم گرفت
خدمه_خوش امدید خانوم
با سر جوابشو دادم بعد از کلی گشتن بالاخره نفس پیدا کردن وقتی رسیدم بهش یکی زدم پشت گردنش
نفس_وای چتههه
+ببین میزنم تو دهنتا کجایی یه ساعته دنبالتم اسکل
نفس_اوک با خوب داشتم به خدمه ها میگفتم چیکار کنن چیکار نکنن
+خوب حالا بیا بریم بالا تا همه ی مهمانا نرسیدن لباس بپوشم
نفس_اوک ولی خدایی رنگ موهات خیلی خوب شدههه کیوتتتت وحشیی…
با نگای چپ چپ من خفه شد از اینکه بهم میگن کیوت متنفرمممممم همراه نفس رفتم طبقه ی بالا وارد کلوز روم لباس مجلسی هام شدم بعد از یک ساعت فکر کردن از دوتا لباس خوشم امد یکی از اون ها یه لباس مجلسی بلند بود یه چاک بغلش بود که تا بالای رونم می رسید بالا تنشتم که یقه شلی داشت و با دوتا بند به هم وصل میشدن پشت کمرشم لخت بود تمام تتو های روی سینه و کمر پاهام پیدا بود یکی دیگه از اونها یه لباش مجلسی کوتاه بود تا وسطای رونم بود یقه مستطیلی داشت و استین های توری بلندی داشت که تا مچ دستم تنگ میشد تصمیم گرفتم اولی که بلند بود بپوشم صدای در کلوز روم امد
+بله
خدمه_ببخشید خانوم ولی ارایشگرا امدند
+اوک