رمان رویای ارباب پارت ۲۳
_همسایه؟
یعنی اینقدر با همسایه هات گرم میگیری؟اونم مرد!
به خودش جرعت میدهد و از جایش بلند میشود
با صدای نسبتن بلند میگوید
_اصلا به تو چه؟
ناباورانه نگایش میکند
_تو کی منی؟
پدرمی…داداشمی…فامیلمی…کیمی که اینجوری به خودت جرعت میدی سرم داد بزنی؟
با حرف هایش، قلبش بیشتر تکه تکه میشد……
پوزخندی میزند
_بخدا اگه یکبار دیگه این دور و بر ها پیدات بشه…به خاک رها قسم میخورم ازت شکایت میکنم!
_تو هیچ وقت نمیفهمی من چقدر عاشقتم……..ولی باشه!
من میرم……ولی بدون یه روزی یه جایی….میرسه که کارت گیر من می افته،میدونی اونروز چیکار میکنم؟
نه ……کار خودتو جبران نمیکنم….من دل شکوندن رو بلد نیستم!
ولی مثل اینکه تو خوب بلدی…..مثل همین الان!که دل منو که عاشقته….رو بد شکوندی!
بی توجه به حرف هایش پوزخند میزند و نگاهی به مرد نمیکند که از خانه بیرون رفته است
**
میشیند و در را محکم میبندد
باید میرفت و خودش را کنارش خالی میکرد
ماشین را روشن کرد به راه افتاد
موبایلش زنگ میخورد ،ولی بی توجه به آن.. به راهش ادامه داد
وقتی به دم درش رسید ماشین را پارک کرد و وارد شد، سوار اسانسور شد و شماره طبقه رو زد
زنگ در را که فشرد،در بلافاصله باز شد
_عه سلام آقا آیدین خوبین؟
_سلام ممنون….لیلا خانوم هستن؟
_بله بفرمایید
در میزند و داخل میشود
لیلا با دیدنش لبخند عمیقی میزند و بلند میشود
_به به آقای عاشق….حال شما؟
_اصلا حوصله ندارم لیلا بس کن!
_باز چه گندی زدی؟
_تینا…رویا….
نفسش را عمیق بیرون فرستاد
_بیا بشین تعریف کن
هردو روی صندلی میشینند
_به رویا حرفامو زدم….گذشته رو براش تعریف کردم
ذوق زده میگوید
_خب؟ قبول کرد دیگه؟!
_نه!
_نه؟چرا خب؟
_تینا دیگه…
دعوای منو و تینا رو شنیده
_اهاااا
قضیه نیوشا رو بهش گفتی دیگه؟
_آره بابا گفتم
_آیدین…..
_به مرگ لیلا گفتم
_همشو گفتی؟
_نه!
_ای خب خاک تو سرت چرا نگفتی همشو
_بهم گفت اگه یکبار دیگه بیام سمتش شکایت میکنه ازم
_خب….قضیه ی تینا چیه؟
_رویا گفت تینا ازت حامله هست و….من چرا باید با تو ازدواج کنم
بعدش منم به امید گفتم، امید گفت بهش یه پولی بده میره
تعجبی نگاهش کرد
_آیدیننننن
نگو که پولو دادی!
_نه…ولی ۲٠٠ میخواد!
_۲٠٠ تومن دیگه؟
_نه عزیزم….میلیارد میخواد
_ها؟
_میگم میلیارد میخواد
_شوخی میکنی دیگه
_لیلا دیوونه شدی؟شوخیم کجا بود الان
_اخه تو ۲٠٠ تومن تو کارتت هست که ۲٠٠ میلیار داشته باشی؟
_نه
_آیدین باید ازش شکایت کنیم…نباید همینجوری الکی بهش باج بدی
_خب اگه دادگاه حقو بهش داد چیکار کنم؟
_نمیده…مدرکی نداره!
بنظرتون لیلا کی میتونه باشه؟😜🤔
ماشالله همه فهمیدن لیلا مشاوره😐😂
باهوشای کی بودین شما اخه🤣
مسخره کردی یا واقعا درست حدس زدیم؟🤣🤦🏻♀️
مشاور باشه فک کنم 🤣🤦🏻♀️
خسته نباشی زیبا بود
آفرین جانم…قربانت قربانت😍😂
مشاور ایدین
درستههه🥰
حتما لیلا روانپزشکشه
درستهههه🥰
قشنگ بود ولی کوتاه بودددد✨️🤍🥰🥺
فکر کنم مشاورش باشه🤕🧐
مرسی عزیزم…آره مشاورش بود😍❤
باهم خوب شن عاشق بودنشونو ببینیم
بچه دار شدنشونو😭خواهشا رسیدن به هم رمان تموم نشه
فدای آیدینم بشم….😌😂
عالی بود سحری❤️😍
لیلا میتونه دوست صمیمیش باشه روانشناس هم همینطور🤭
مرسی که خوندیش عزیزدلم😘😍
درسته چون چندسالی هست پیشه لیلا میره باهم صمیمی شدن
چه جالب تو کامنتا ادامه ی پارت و گفتن که لیلا مشاوه 😂به نظر من سحر جان اگه واقعا حدس بقیه درست بود نباید بگی آره بزار تو خماری بمونن.و با خودشون بگن که این لیلا برای چی وارد این نقش اومده
عالی بود عزیزم💜💖💖💖