نویسنده هایی که به مدت یک ماه پارت گذاری نکنن رمانشون از سایت حذف میشه

رمان رویای ارباب

رمان رویای ارباب پارت ۴

4.6
(150)

بعد از شستن طرف ها شیشه پاکن و دستمال گرفت، افتاد به جون اشپزخانه…

در فکر و خیال خودش بود که…

_رویا

_هییییع…

خدا لعنتت کنه، اخه یهو میای میگی رویا
ای مرگ رویا

_چته؟

_ترسیدم اقا!

_بجز منو تو کسه دیگه ای تو این خونه هست؟!

_نه

_پس دلیلی نداره بترسی

حرفی نزد و به کارش ادامه داد

_یادت نره وقتی اشپزخونه رو تمیز کردی…طی بکشیش
بعدشم برو توی هال
کیسه ی زباله هم توی کابینت پایینی هست
همه جارو باید برق بندازی…بعدشم برو اتاق هارو تمیز کن
بعدشم حیاط

دلش میخواست همینجا این مرد روبرویش را خفه کند…

حیف که خیلی به این کار نیاز داشت!

_چشم اقا

_ظرف هارو با دست شستی؟!

_بله

قهقهه ای زد

گنگ نگاهش کرد
_چرا میخندین!؟

_چرا نزاشتی توی ماشین ظرف شویی؟!

نگاهی به ماشین ظرف شویی کرد

چرا از اول ندیدش…
وای خدایااااا

_حالا اشکال نداره من میرم تو اتاقم استراحت کنم

گفت و رفت
در دل پرویی نثارش کرد و به کارش ادامه داد

به گفته مرد عمل کرد و اشپزخانه را طی کشید و برق انداخت همه جا را

کیسه زباله را برداشت و اشغال هایی که روی میز بود را ریخت…
چشمش به قوطی شیشه ای افتاد!

بویش کرد، بوی خیلی تندی میداد!
یعنی مشروبم میخوره!؟

یا خدا…

هال را دستمال کشید و جارو زد
لباس های ریخته روی مبل را توی لباس شویی انداخت و روشنش کرد
اتاق ها هم تمیز کرد

اخه یکی نیست بگه تویی که مجردی، ۴ تا اتاق خواب میخوای چیکار کنی!؟
خونه ی به این بزرگی میخوای چیکار کنی!؟

نفسش را خسته بیرون فرستاد…

کمرش از درد راست نمیشد!

وای
حالا باید میرفت حیاط هم میشست…

ای خدا…

رفت توی حیاط و به درخت ها و گل ها اب داد
حیاط را شست

*****

خسته و کوفته روی مبل نشست

از این همه درد خسته شده بود
خدایا منو میبینی اصلا؟!
خودت خسته نشدی از زجر دادن من؟
چرا به من رحم نمیکنی؟
چرا نزاشتی مثل دخترای دیگه بچگی کنمو درسمو ادامه بدم؟!
چرا توی ۱۴ سالگی بی کس و کارم کردی!؟
چرا خدا
چرا؟؟

اشک هایش روی گونش اش، درست مثل سیل میباریدند…

خدایا
اگه میبینی وایسادم
اگه میبینی دارم تحمل میکنم
فکر نکن من قوی ام…
نه…من فقط بخاطر داشتن رها دارم اینکار هارو میکنم…

چون نمیخوام تنها کسی که از زندگی دارم رو از دست بدم!

نفسش را پر از درد بیرون فرستاد

اشک هایش را پاک کرد

در آشپزخانه رفت تا شام درست کند

اوففففف
حالا شام چی درست میکرد!؟

در فریزر را باز کرد، چشمش افتاد به فلافل و ناگت های نیمه آماده….

فلافل و ناگت ها را بیرون اورد و توی ماهیتابه سرخشان کرد
کنارش هم سالاد درست کرد

میز را چید

اووفففف باید بیدارشم بکنم؟

ای خدا خودت به من صبر بده

به سمت اتاقش رفت، در زد

صدایی نشنید…پس هنوز خواب بود!

ارام وارد اتاق شد و رفت بالای سرش ایستاد

_اقا….اقا ایدین؟؟

تنها پلک هایش تکان خوردند…

_اقا…

_جون دلم؟

چشمانش گرد شد!

چشم های مرد بسته بود و انگار داشت خواب میدید!

_اقای افشار!

_بیا پیشم بخواب نیوشا

نیوشا دیگه کدوم خریه؟

صدایش را بالا برد

_اقا ایدین بیاین پایین شام بخورید

یه جورایی با داد گفته بود!

چشمانش را باز کرد

_چه خبرته؟ اینجا خونه ی ننت نیست داد میزنی!

_من…

_من کوفت!

_شما…شما بیدار نمیشدین منم…

_ببند دهنتو
گمشو از جلوی چشمم

چرا بغض کرده بود!؟ هیچ حرفی نمیتوانست بزند
انگار دهانش را بسته بودند!

سریع از اتاق خارج شد و چادرش و کیفش را برداشت

هرچی فحش بلد بود در دل نثار مرد میکرد

_کجا میخوای بری

_به تو چه ربطی داره

_نرو رویا من یه چیزی گفتم

_فکر کردی هرچی دلت میخواد میتونی به من بگی و بعدشم بگی من یه چیزی گفتم دیگه؟

_من ازت عذرخواهی میکنم بیا

_برو ببینم

چادرش را روی سرش گذاشت و سمت در رفت

دستش را روی دستگیره گذاشت خواست فشار دهد که دستی رو دستش نشست

_ازت عذر خواهی کردم
توهم کینه ای نباش ببخش

سریع دستش را از دستان مرد بیرون کشید

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.6 / 5. شمارش آرا : 150

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

Sahar mahdavi

✌️😁
اشتراک در
اطلاع از
guest
106 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Ghazale hamdi
1 سال قبل

عالی بودددددددد🥰🤍
حس میکنم آیدین عین اکثر رمان‌ها وحشی نیست
ازش خوشم میاد البته تو استعداد خیلی خوبی توی خراب کردن تصوراتم داری سحری پس روش حساب نمیکنم😮‍💨🥺🥲🤕

Ghazale
Ghazale
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

🥰🤍
کلا یاد گرفتم روی شخصیت هایی که تو خلق میکنی حساب نکنم چون حالم رو میگیری🥺😭😭

Ghazale
Ghazale
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

خداکنه علیرضا فعلا لازمت داره🥰🤍

Ghazale
Ghazale
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

خاک به سرم خیلی منحرفی سحرییییی🤦‍♀️🤦‍♀️😂😂
خب علیرضا لازمت داره بلاخره باید زنش پیشش باشه واسش غذا درست کنه و به حرفش گوش نده دیگه😜😜😅😅

تارا فرهادی
1 سال قبل

عالی بود سحری خوشگلم😘😘🧡

و باری دیگر نیوشا
نیوش کجایی همه سایت عاشقت شدن🤣🤣

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

نیوشا چی 🤣🤣🤣من چرا نمیفهمم راجب چی حرف میزنیننن🤣🤣🤣

saeid ..
پاسخ به  Newshaaa ♡
1 سال قبل

این پارت رو باید بخونی 🤣

Newshaaa ♡
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

الان میخونم🤣

saeid ..
1 سال قبل

به نظر که مهربون میاد…حالا بازم مشخص نمیشه
قشنگ بود…منتظر پارت بعدی هستم 😊

Newshaaa ♡
1 سال قبل

خوندم پارت رو سحریی❤😂
بابا نکنیددد نیوشا صاحاب داره انقدر همه عاشقم نشننننن🤣🤣🤣🤣

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

دیگه دیگه….😂🤣🤣🤣🤣

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

بذارممم؟🤣❤

saeid ..
پاسخ به  Newshaaa ♡
1 سال قبل

جدید باشه لطفا 😂

Newshaaa ♡
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

دیگه چییی🤣باشه یه جدید دارم لیلا خوشش اومده گفته بود بذارم
البته مال چند ماه پیشه

Newshaaa ♡
پاسخ به  Newshaaa ♡
1 سال قبل

سحری اگه هستی بگو بذارم😂🤦🏻‍♀️

saeid ..
پاسخ به  Newshaaa ♡
1 سال قبل

عب ندارع بزار
من ندیده باشم فقط 😂

Newshaaa ♡
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

وایسا سحر اعلام حضور کنه چون میخوام زود برش دارم😂😐

saeid ..
پاسخ به  Newshaaa ♡
1 سال قبل

گذاشتی بزار منم تایید کنم که دیدم 😂

Newshaaa ♡
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

باشه…خودتون یه ساعتی مشخص کنید اون موقع میذارم پنج دقیقه بعد برمیدارم😂

saeid ..
پاسخ به  Newshaaa ♡
1 سال قبل

همین حالا بزار
منممممم میخوام ببینم خب
زود تند سریع بزار

Newshaaa ♡
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

بابا خب الان که سحر نیستتت😂😂😂

saeid ..
پاسخ به  Newshaaa ♡
1 سال قبل

باشه
اصلا من قهرم😂🥺

Newshaaa ♡
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

حالا قهر نکنننن🥺😂
بذار شب میام اگه سحر بود میذارم😂

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

ستی تایید کن🤣🤣
(انگار نه انگار دو ثانیه ست فرستادم🤣)

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

یکم یاد قبلا افتاده بودم
یه دلنوشته نوشتم😁

saeid ..
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
1 سال قبل

انتظار زیادی ازش داریم 😂

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

نه حالت درد و دله بیشتر🤣

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

ساعت دوازده برنامه فیلم دیدن داریم😂😂شاید ده و نیم اینا بذارم یا یازده البته اگه هستی

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

الان گذاشتم که😂🤦🏻‍♀️

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

ای وااااییی😂🤣🤣🤣
عزیزم تو که مشکلات خودت خیلی خوشگلی😍
به آیدین جان بگو دور منو یه خط قرمززز بکشه🤣

Newshaaa ♡
پاسخ به  Newshaaa ♡
1 سال قبل

مشکلااات چیههه ماشالا منظورم بوددد🤣🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Newshaaa ♡
1 سال قبل

مشکلات🤣🤣🤣🤣🤣

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
1 سال قبل

تقصیر ادیت این بی صاحابه آخه کی خواست تو ادیت کنیییی😡😂😂😂

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

فدات عزیزم😍💋
قبلا هم گفتم بیچاره چیههه قبلا گفتم عاشق آدم صاحاب دار نباشه🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

آره کثافتا همتون خوشگلی ازتون میباره😪
کاشکی یه دماغ مثل شما ها داشتم برین دماغاتونو ببوسین🥲🥲🥲🤣🤣

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
1 سال قبل

واااا تو به این گشنگی ضحی حرف نزن میام براااتااا😒😡😡😡😡

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Newshaaa ♡
1 سال قبل

حرف نزن🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲🥲

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
1 سال قبل

الان میزنم تو دهنت بچههه😡😡😡جای اینکه خدا رو شکر کنه ماشالا زیباس اینجوری میگهههه😒

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Newshaaa ♡
1 سال قبل

😪😪😪

saeid ..
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
1 سال قبل

نگو ضحی
خیلی هم قشنگی..عکسی هم که گذاشتی چقدر چشمات زیبا دیده میشه

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

حالا شاید چشمام یکم خوب باشه ولی دماغم چندش ترین عضو صورتمه
اگه این دماغو و نداشتم خیلی خوب بود🤣🤣🤣🤣🤣🤣

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
1 سال قبل

اولا که امقدر رو خودت ایراد نذار ماشالا خیلی هم زیبا هستی😍
دوما اگه مشکلت دماغه که به نظر من ایرادی نداره بینی ات میتونی بزرگ تر که شدی عمل کنی نهایتا اما بازم میگم که خیلی هم خوب و قشنگه به صورتت هم میاد😘🥲

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Newshaaa ♡
1 سال قبل

من مامانم گفته به محض اینکه دانشگاه قبول شدی دماغتو عمل کن🤣🤣
چون کشتمش از بس گفتم دماغم زشته🤣🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

تو دماغت عالیه واقعا😍
الان تو همین عکس هم قوز دماغم معلومه🤣

𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔𝒆𝒉
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔𝒆𝒉
1 سال قبل

سحر جان قربونت برم.
تو دوست داری ما رو بزازی تو خماری؟خب پارت بده دیگه 😭🥺
میگم سحر جان ،تو هم رمانمو بخون …نظرت و بده چون همش نظر تو برام مهم بوده الانم یه حسی دارم

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔𝒆𝒉
1 سال قبل

کلا همه نویسنده های این سایت جز من مشکل این که ادم و بذارن تو خماری رو دارن🤣
خیلی حرص نخور گلم🤣🤣

Ghazale
Ghazale
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
1 سال قبل

اگه بدونی چقدر کیف میدهههههه😁😁😁

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Ghazale
1 سال قبل

هی هی 💔
من چقدر گناه دارم .🤣🤭

𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔𝒆𝒉
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔𝒆𝒉
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
1 سال قبل

ای جانم پس آدم مهربونی هست .پارتت طولانیه کسی تو خماری نمیره😂
قربونت مهربونیت بشم من❤️

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔𝒆𝒉
1 سال قبل

وای خدا😁🤣
یه چیز بگم نمیکشیم من خودمم میذارم تو خماری و پارتام بسی کوتاهه🤣🤣
عشقی حدیثه جون😍🥰

𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔𝒆𝒉
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔𝒆𝒉
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
1 سال قبل

پس الکی قربون صدقت رفتم🤨

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔𝒆𝒉
1 سال قبل

متاسفانه بله🤣🤣🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

همین الان🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

چه اتفاقی سحری؟!
جرئت و شهامت😁

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

چه شوک بزرگی 🤣🤣
ولی خیلییییی بده😨

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤣🤣
منم خیلی میتررررسم
ولی نه دیگه در این حدااا🤣

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

من حتی از اونم میترسم من کلا از همهههه چیز میترسم…آدم،سوسک،موش،کلا حشرات،حیوانات
فقط از گیاهان نمی‌ترسم البته به جز دسته گیاهان گوشتخوار😑😑😑🤣🤣

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

کجاش خوبه فکر کردن بهشم مثل یه کابوسه🤣

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

وااای سوسک خیلی بده سحر
به خصوص که بالدار هم باشم..من اگر شب ببینم تا صبح به زور بخوابم اونم صد تا کااابوس
عههه خوبه که😂🤣
راستی چند سالته

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

چه شباهتی 🤣🤣🤣
منم نزدیک ۱۸ هستم..ی سوال دیگه 🤣🤦🏻‍♀️
عروسی کردی؟
یا نامزی..؟
من تازه پیامو دیدم 😂

تارا فرهادی
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

فعلا نامزد هستن بانو🙂

saeid ..
پاسخ به  تارا فرهادی
1 سال قبل

ممنون تارا گلی😊

saeid ..
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

🤣
خوشبخت بشی سحر جان😊
فامیل هستین
اگر دوست نداری جواب نده 🤣🤦🏻‍♀️

𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔𝒆𝒉
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔𝒆𝒉
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

میدونستی همین جیغ شما باعث ترس میشه و مادرتون و علی رصا دیگر تمرکز ندارن برای گرفتن؟من یکبار اینقدر داد میزدم سوسکه گم شد.کل فامیل داشت من و فحش میداد(تو مهمونی بودم آخه) به همین دلیل ترسم و گذاشتم کنار😂

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

😐

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

دیوانه🤣

𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔𝒆𝒉
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔𝒆𝒉
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

الان با دیدن پیامت مغزم گر گرفت.
بخدا خواهر خیلی حس بدیه …من شانس ندارم که هر چی سوسک میاد خونمون در و قفل می کنن تا من بکشمش🥲

𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔𝒆𝒉
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔𝒆𝒉
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

ای جانم بلا به دور باشه عزیزم .💖
مائده رو بدی مگرنه دل یه حدیثه و کشتی سحری
اسم رمانم جرئت و شهامته.دست خودم نیست انگار باید نظرت و بدونم …🫶

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔𝒆𝒉
1 سال قبل

منظورت سوسک به دور باشه دیگه؟🤣🤣

saeid ..
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
1 سال قبل

🤦🏻‍♀️🤣

𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔𝒆𝒉
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔𝒆𝒉
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
1 سال قبل

نه هنوز پیامرو ندیده بودم🤣مربوط به سوسکه رو

FELIX 🐰
1 سال قبل

عالی بود👏👏
جدیدا تو همه ی رمان های از شخصیت دختر بدم میاد ولی تو رمانت اینطور نیست 😁

دکمه بازگشت به بالا
106
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x