نویسنده هایی که به مدت یک ماه پارت گذاری نکنن رمانشون از سایت حذف میشه

رمان پریا

پـــریـــا پارت 1

4.7
(120)

🌱آن جا که عشق حاکم است هیچ مجالی برای قدرت وجود ندارد و آن جا که قدرت غالب است عشق کم می شود. یکی سایه دیگری است.🌱
🌬part #1
تـو خواب نازی بودم ک با صدای دری که محکم ب دیوار خورده بود بیدار شدم
باز شدن محکم در همانا..

افتادن من از روی تخت همانا
به کل خواب از سرم پریده بود…

مامان..دختره ی تنبل خیره سر پاشو دیگه چقد میخوابی..!!!

من..عــــــهه مامان جونم ساعتــــ تازه هشتــــه کجا زیاد…

تا خواستــــم ادامه ی حرفمو بزنم مامان جفت پا پرید وسط حرفـــــم….

ک ساعت هشته آره جون خودت ی نگاه ب ساعت اتاق کردی که ببینی چنده!!!!

با دیدن ساعت ک دوازده رو نشون میداد چشمام هشتا شد

مامان…اخه دختر همـــه ی همسنای توالان یه بچه بغلشونه … اونوقت تو ن شوهر داری شوهر ک سهله بگو خواستگار داری نه بازم اصلاح میکنم یه فرندی داری…

با این اخلاقای خوبت😁😁

من…مامانــ جـــــونم من اخلاقمو خیلی دوستـــ دارم حالا حالاهام قصــــــد ندارم شوهــــــــــر کنم مگه جام بده شوهر کیلویی چنده والــــــــا
تازه اشم گیریم همچین چیزی باشه اونا باید از خداشون باشه من همچین اخلاقی داشته باشم

مامان… پریـــــــــــــاااااااااا

منـ….. جونزززززز

مامان …از دست تو بچه
برو دستو صورتت رو بشور مهسا بیرون منتظرتــــــه

با شنیدن اســـم مهسا عیـــــن چی از جام بلنـد شدم و ب سمت سرویس اتاق  رفتــــم

بعد از شستن دستو صورتم ی آرایش ملیحی کردم

و به سمت کمدم رفتم و دم دستی ترین چیزها رو برداشتم که یه وست و شومیز ستش و شلوار دمپا بود  رو پوشیدم

کفش پاشنه پنج سانتیمو رو از کمدم برداشتمش و پوشیدم و از اتاق بیرون رفتم….

مامانو ندیدم تا ازش خداحافظی کنم شونه ای بالا انداختم و از خونه خارج شدم

با دیدن مهســـــا ک عیــــــن فلفـل قرمز شده بود…

لبخند دندون نمایے زدم ک عصبانیتش رو دو چندان کرده بود 😁

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.7 / 5. شمارش آرا : 120

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

roya hedayatiii

- پناهنده به دنیایِ خیالی . . . !️
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Raha
Raha
پاسخ به  roya hedayatiii
1 سال قبل

مگه رمان از خودتون نبود😶

دکمه بازگشت به بالا
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x