نویسنده هایی که به مدت یک ماه پارت گذاری نکنن رمانشون از سایت حذف میشه

دلنوشتهمتن غمگین

دلنوشته

4.6
(12)

شب_افکار

تاریکی که فرا میرسد افکار گوناگون ذهنم را محاصر و مهمان ناخوانده میشوند.
نمیدانم به آنها جواب مثبت بدهم یا منفی!؟
ترس در وجودم رخنه میکند و مرا غرق در خود!
میترسم!! ترس از تجربیاتم، ترس از خاطراتم، و ترس از آینده مبهم.

باید تمرین قوی بودن را استمرار کنم، قوی تر از دیروز و ماه و سال های پیشین
پایانی دهم بر ناامیدی های همیشه پیروزم!!
روزنه ای امیدی به سمت خوش بینی و خوشبختیم بگشایم.

و به راستی یأس و نا امیدی میتواند گاهی ذلیم کند. چنان که قید افکار زیبایم را که شاید مرا به اوج برساند را هم نیز بزنم…
به خود نگاه میکنم. خود را میان انبوهی از ترکیب؛ ترس، شجاعت، خاطرات، گذشته و اینده میبینم!

راه ادامه دادن را به خوبی میدانم..

گاهی با خود باز گو و زیر لب زمزمه میکنم تو میتوانی..

گاهی به یکباره سردرگم میشوم.. گویی ذهن و تفکراتم تهی میشود از تمام: تجربیاتم، و مملو میشود از منفی گرایی هایی که سنگ میشوند بر پیکر قوی بودنم…

به نیمه شب که میرسم خواب هم مرا ترک میکند
چشمانم برق میزند، اندامم شروع به تکان خوردن و لرزیدن و مدام افکار رنگی، سیاه و سفید، تهی و بی رنگ… از ذهنم عبور میکند.

نمیتوانم قلب و ذهنم را کنترل کنم شبیه ماشین های پرشتاب یکی پس از دیگری از ذهنم میگذرند کلمات و تصمیمات!.

#فکرآرا

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.6 / 5. شمارش آرا : 12

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

مجتبی فکرآرا

آرایشگر و نویسنده🤍
اشتراک در
اطلاع از
guest
27 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نویسنده
نویسنده
8 ماه قبل

بسیار عالی👌👏 قلمتون ماندگار🌱

الماس شرق
8 ماه قبل

با اینکه نظرمو گفتم بهت ولی بازم با دوباره خوندش بی نظیر بودنش ثابت شد✨️

آخرین ویرایش 8 ماه قبل توسط الماس شرق
نازنین
پاسخ به  الماس شرق
8 ماه قبل

اوهوع چه عجب ؟!

الماس شرق
پاسخ به  نازنین
8 ماه قبل

من که همیشه اینطوریم بعد سالی ظهور می‌کنم😂حالا چطوری خوبی؟

نازنین
پاسخ به  الماس شرق
8 ماه قبل

بخدا قد یه دنیا دلم واسه تابستون پارسال لک زده خیلی بی مرامی هم تو هم ستی یعنی رفتین دانشگاه مارو یادتون رفت

𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐛𝐚𝐧𝐨𝐨
8 ماه قبل

بسیار عالی 👏🏻

نازنین
8 ماه قبل

واقعا زیباست

Zoha
Zoha
8 ماه قبل

چقدر از وقتی که نبودم سایت عوض شده .و آفرین به شما واقعا حیرت زده شدم از اینکه آنقدر خوب توصیف کرده بودید. موفق باشید👌‌.

𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐛𝐚𝐧𝐨𝐨
8 ماه قبل

غایبین سایت یهو آنلاین شدن😂

نازنین
پاسخ به  𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐛𝐚𝐧𝐨𝐨
8 ماه قبل

دعای فرج اثر کرده همه ظاهرشدن🤣

نویسنده
نویسنده
پاسخ به  نازنین
8 ماه قبل

خوبین همتون😅

نازنین
پاسخ به  نویسنده
8 ماه قبل

والا من که خوبم بقیه دوباره ظاهراً به غیبت کبری به سربردن🤣

نویسنده
نویسنده
پاسخ به  نازنین
8 ماه قبل

خب خدا رو شکر😊 غیبت کبری چند سال بود،😂

نازنین
پاسخ به  نویسنده
8 ماه قبل

والا نمی‌دونم وای لیلا برواین جدیده که گذاشته بخون اصلا عالیه

Zoha
Zoha
پاسخ به  𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐛𝐚𝐧𝐨𝐨
8 ماه قبل

🤣🤣🤣. یه دفعه هوای اینو کردم بیام سایت بعد یه دلیلم داشتم اینکه . یه متن نوشتم توی کلاس در مورد یه دختر شمالی بود که داشت از دست یه مرد فرار می کرد . برای معلم ادبیات که خوندم انگار کسایی که حالشون خوب نبود گفت ذهن و افکارت خیلی پرخاشگرانه است و سعی کن خودتو اروم کنی و از این افکار فاصله بگیری🤠. در صورتی که من توی نوشته ام هیچ چیز پرخاشگرانه ای نبود و بعدم بخاطر چیزی که بهم گفت نصف نوشتمو انداختم دور😅 .
و دارم فکر میکنم به اینکه شاید خیلی دانش اموز های دیگه ام باشن که قلمشون خوب باشه ولی بخاطر اینکه یه معلم غرورشون رو خرد می کنه دیگه انگیزه ای برای نوشتن ندارن!

لیلا ✍️
پاسخ به  Zoha
8 ماه قبل

هیچ‌وقت به هیچ دلیلی نوشته‌هات رو دور ننداز، حتی اگه پر از نقص و ایراد باشه

Zoha
Zoha
پاسخ به  لیلا ✍️
8 ماه قبل

خودمم پشیمونم از کارم ولی حیف

𝐸 𝒹𝒶
8 ماه قبل

چقدر زیبا بود تحریراتون🙂
خسته نباشید خدا قوت❤🙂

نازنین
8 ماه قبل

قلمتون زیباست و ازهمه مهم تر اینکه یه آقا و همچین نوشته ای… واقعا شگفت زده شدم کاش یه روز شاهد رمانی زیبا با همچین قلمی باشیم

نازنین
پاسخ به  نازنین
8 ماه قبل

ببخشید من تازه اسمتون رودیدم

دکمه بازگشت به بالا
27
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x