مطالب وبسایت مد وان
-
رمان شکار ماهی
شکار ماهی پارت ۶
4.6 (9) رو به روی کافه ی همیشگی می ایستم و به میز نزدیک شیشه خیره میشوم . اورا میبینم،…
Read More » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۶۹
4.5 (33) دستم را زدم زیر سرم که ببینم شوهرم چه میکند. مطمئن شد پنجره قفل است، ساعتش را درآورد…
Read More » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۱۱۴
4.6 (35) من چگونه دوام آورم و به آهو نگویم آراز زنده است؟ … آهو خیلی بیشتر از من وابسته…
Read More » -
رمان مرد مشکی من
رمان مرد مشکی من part. 20
4.7 (25) آرمین _لباسات رو دربیار با عشوه مانتوشو درآورد رو صندلی نشستم خیرش شدم پوکی به سیگار زدم دقیق…
Read More » -
رمان یادگارهای کبود
رمان یادگارهای کبود پارت ۸
4.2 (16) دوست نداشت جوابش را دهد. از همان اول هم رابطهی دوستانهای با امیر نداشت. نمیدانست چرا؟ اما همیشه…
Read More » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۱۱۳
4.4 (48) سردار داشبوردی که خراب شده و روی پایم افتاده را محکم می بندد که شانه هایم بالا می…
Read More » -
رمان او خدایم بود
رمان او خدایم بود پارت ۱۵
4.2 (29) # پارت ۱۵ ( جانان) از ماشین پیاده شدم و کلاه بارانیام را روی سرم کشیدم. باران شدت…
Read More » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۶۸
4.5 (49) پیازهای خرد شده را ریختم در روغن داغ. غوغایی به پا شد. دور ایستادم و با احتیاط هم…
Read More » -
رمان چشمهای لال
رمان چشمهای لال پارت 9
4.7 (15) یک آن دلم هوری ریخت. خدای من! صدای خودش بود؟ آن صدای بمی که همیشهی خدا شوخطبعی درش…
Read More » -
رمان یادگارهای کبود
رمان یادگارهای کبود پارت ۷
4.1 (19) به اتاق که رسید سریع شمارهاش را گرفت؛ تا باور نمیکرد و صدایش را نمیشنید آرام نمیگرفت. اول…
Read More » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۱۱۲
4.6 (59) طلا استکان دیگری پر می کند و لبخند زیبایی به صورتم می پاشد – خودت می دونی همیشه…
Read More » -
رمان او خدایم بود
رمان او خدایم بود پارت ۱۴
4.1 (34) # پارت ۱۴ (سروش) در را باز کردم و وارد اتاق شدم روی تخت نشسته بود و نگاهش…
Read More »