نویسنده هایی که به مدت یک ماه پارت گذاری نکنن رمانشون از سایت حذف میشه

رمان داستان من

رمان داستان من پارت۳

4.3
(151)

دوساعت قبل …

+ لیام ببین چقدر نور ماه قشنگه…
زیر این نور درخشان یک آرزو بکن . مطمئنم براورده میشه …
_ باشه ولی ماری ! چرا تو آرزو نمیکنی ؟
بیا با هم انجامش بدیم …

+ خب ؟! … بگو چه آرزویی کردی ؟!
_ نه ، اگر بگم که دیگه برا تو سوپرایز نمیشه
+ یعنی چی؟! تو برا من آرزو کردی ؟ اونم سوپرایزی؟
ولی من برا تو آرزو نکردم برای خودم بود 🙂
_ اشکال نداره 🙂 بیا از دیدن نور ماه لذت ببریم
اوه چه ابر هایی اومدن وجلو ماه رو گرفتن
+ لیام داره بارون میاد

صدای رعد و برق وحشت در دل همه انداخته بود
باران شدید و شدید تر میشد تا جایی که کاپیتان کشتی نیاز دید درخواست نیروی امداد و کمکی کند
مسافران سر و صدا میکردند و آرام و قرار نداشتند . موج های بزرگ و سرسختی با کشتی برخورد میکردند و لیام و ماری یک دست در دست هم و با دست دیگر خود نرده ها را گرفته بودند

دو ساعت بعد …

~ اهاااای! کسی صدای مارو میشنوه
کسی زنده مونده؟!!!! اهاااااای !
ما نیروی کمکی هستیم
اهاااااای ! کسی زندس؟!!

بعد شنیدن این صدا لیام و ماری به یکدیگر لبخند میزنند
لیام از خوشحالی فریاد میزند و بالاخره آنها از دل این دریای بیکران نجات پیدا میکنند
فقط ۵ نفر جون سالم به در بردند و همگی به کشتی نیروی امداد منتقل داده شدند
خیس و بدون هیچ انرژی …
هوای سرد و پتو جواب گو نیست
آغوش گرم میتواند این سرما و اتفاقات را تا حدی درمان کند

+ اوه لیام نقاشی که برام کشیده بودی رو دیگه ندارمش
وایی نه گردن بند! …
_ فراموشش کن ماری ! مهم نیست …
من نقاشی تو رو هنوز تو جیبم دارم 🙂
+ چطوری ؟ اون خیس خالی شده اصن چهرش معلوم هست ؟!
_ نمیدونم بذار فردا که خشک شد بازش میکنم
گردبند هم مشکلی نیست … همین که تو همیشه کنارمی دیگه نیازی به گردن بند ندارم

ماری به مناسبت تولد لیام دو سال قبل ، اونو به کنار رودخانه برد و ازش تصویری کشید
تصویری خاطره انگیز که لیام هیچ وقت اون روز را فراموش نمیکند

+ لیام با من بیا میخوام ببرمت یجایی و سوپرایزت کنم …

ادامه در پارت چهارم ….

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا : 151

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

HSe

هلیام ...
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
لیلا ✍️
1 سال قبل

عالی بود نویسنده جان👏🏻👌🏻👑خیلی رمانتیک بود یعنی قشنگ احساساتشون رو درک کردم منتظر ادامه‌شم🤗😊

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط نویسنده ✍️
دکمه بازگشت به بالا
2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x