نویسنده هایی که به مدت یک ماه پارت گذاری نکنن رمانشون از سایت حذف میشه

رمان مثل خون در رگ های من

رمان مثل خون در رگ های من پارت ۱۵

3.6
(106)

( رزا )

همه چی مثل برق باد گذشت…

از توی اینه ارایشگاه به خودم نگاه کردم، اوفففف
کوفتت بشه هیراد! ببین چه ماهی گیرت اومده..

ارایشگر خندید
_ماشالله مثل ماه شدی..

لبخند نشست روی لبهام

کمکم کردن لباس عروسم رو پوشم، یا ابلفز
کل جشن رو من باید با این برقصم؟ میمیرم از گرما…

شماره هیراد رو گرفتم

_جون دلم عروس خانوم؟!

با خنده:
_نمیای دنبالم اقا داماد؟

_دم درم رزا

_چی؟

_دم در وایسادم عشقم..

_دیوونه

از ارایشگر تشکر کردم و رفتم بیرون، که هیراد و رو دیدم
فیلمبردار داشت ازمون فیلم میگرفت

هیراد منو دید یهو جا خورد!

هیراد_رزا خودتی؟

رزا_نه عمتم پس

هیراد_وای چقدر خوشگل شدیییییییییییی

اومد بغلم کرد، پیشونیم رو بوسید
گل رو داد بهم

دستمو گرفت و باهم سوار ماشین شدیم

بهش نگاه کردم..
چقدر کت و شلوار بهش می اومد!
موهاشو مدل جدید زده بود…واقعا خیلی خوشگل شده بود، رسما اگه میرفت توی پارک…راحت میتونست مخ بزنه

هیراد_رزا

رزا_جونم؟

هیراد_یه چیزی هست باید بهت بگم

رزا_اتفاقی افتاده؟

هیراد_نه عزیزم نگران نشو
میخواستم بگم من فردا باید برم ماموریت

رزا_چی؟

هیراد_باید برم

رزا_یعنی چی؟ ما امشب باید بریم خونه ی خودمون….بعد تو میخوای بری ماموریت؟! اصلا میفهمی چی میگی؟؟؟

هیراد_قربونت برم چرا عصبی میشی؟

رزا_عصبی نشم واقعا؟

هیراد_عشقم یک هفته صبر کنی برمیگردم جون دلم!

رزا_یک هفتهههه
وای هیراد…

سرمو به ماشین تکیه دادم، اعصابمو بدجوری خورد کرد!
همه ی عروس دامادا شب عروسیشون میرن خونه خودشون، حالا من باید برم خونه پدرم!
ای خداااا
خودت بهم صبر بده

هیراد_رزا جونم…

جوابی ندادم

هیراد_قربون اون چشمای خوشگلت بشم عشقم…شب عروسیمون قهر نکن دیگه

رزا_اعصابم خورده، میگی چیکار کنم؟

هیراد_فدای اعصابت بشم…
یک هفته صبرکنی میام، چشم روی هم بزاری برگشتمم!

حرفی نزدم، چی میتونستم بگم؟ جلوشو که نمیتونستم بگیرم…
یعنی از این به بعد هیراد همش باید ماموریت باشه؟؟؟
پس زندگیمون چی میشه؟؟
فکرشو نمیکردم که دقیقا فردای روز عروسیمون باید بره ماموریت!

رسیدیم محضر…

روی دوتا صندلی نشسته بودیم، از توی اینه ی سفره ی عقد بهم نگاه میکردیم…..
لبخند نشست روی لب های هردومون:)

یه وره پاره رو نیلوفر گرفت و یه وره دیگه رو کوثر
قند هم پری سیما روی سرمون میسابید…
عاقد شروع کرد به خوندن…

_عروس خانوم رفته گل بیاره

_عروس خانوم رفته گلاب بیاره

رزا_با اجازه…پدرم و مادرم، و بقیه ی بزرگتر های جمع….بله

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.6 / 5. شمارش آرا : 106

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

Sahar mahdavi

✌️😁
اشتراک در
اطلاع از
guest
48 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
لیکاوا
لیکاوا
1 سال قبل

حس میکنم خیلی تند پیش میره رمان

sety ღ
1 سال قبل

یه حسی بهم میگه هیراد تو این ماموریت میمره یا یه بلایی سرش میاد که رزا میره با آرش😂🤦‍♀️

sety ღ
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

حیف شد😂🤦‍♀️

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

وا چرا گفتی😯

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

خدایی مثل امیر مشخص بود که هیراد نمیمیره لیلا😂
فقط دوست داشتم بمیره از دستش راحت شم🤦‍♀️
آرزو بر جوانان عیب نیست

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
1 سال قبل

کی هیراد ؟
اینی که میبینم سگ جون تر از این حرف هاست

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

😄😄

بیصبرانه منتظر ادامه شم ببینم چی میشه
پارت بعدی رو کی میدی ؟

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

ولی گفتی هیراد میمونه و چه شخصیت مهمیه تو داستان☹️

لیلا ✍️
1 سال قبل

مردک زبون باز 😤😤

ای مرده شور اون عشقت رو ببرن برو ماموریت بلا ملا سرت بیاد برو دیگه قیافه نحستو نبینیم
آح آرش کجایی😂

راستی سحر پارت جدید بوی گندم رو خوندی ؟ آخه چند وقتی تو کامنت ها پیدات نیست🙄

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط لیلا ✍️
sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

ببین ما از دست امیر چی کشیدیم لیلا 😂 😂 🤦‍♀️
دوباره حرصم گرفته😂🔪

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط sety ღ
لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
1 سال قبل

باز چیشده امیر بدبخت نفس هم میکشه شما حرص میخورین پوف😤

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

دستت دردنکنه😁

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

😂😂 باشه آروم باش

من که از اول طرف آرش بودم آجی🙄🙄

Setareh
Setareh
1 سال قبل

هیراد بچم به این خوبی لیلا چه مشکلی باهاش داری؟🤔😂

مرسی سحر جونمممم💕

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Setareh
Setareh
Setareh
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

😘

لیلا ✍️
پاسخ به  Setareh
1 سال قبل

از یه نفر بدت بیاد دیگه از نفس کشیدنش هم حرص میخوری حوصله هیراد رو ندارم خودمم نمیدونم🤣

Ghazale hamdi
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

خوبه که من دوسش دارم یکم شبیه شخصیت رمان خودمه😍🥰

لیلا ✍️
پاسخ به  Ghazale hamdi
1 سال قبل

سلیقه ها متفاوته🙂

کدوم رمانت؟

Ghazale hamdi
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

قانون عشق
سامی

لیلا ✍️
پاسخ به  Ghazale hamdi
1 سال قبل

آهان تو یه سایت دیگه میزاریش درسته ؟

چون من نخوندمش .

Ghazale hamdi
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

آره توی رمان وان میزارمش

لیلا ✍️
پاسخ به  Ghazale hamdi
1 سال قبل

پس برم بخونمش🙃

تو هم اگه دوست داری سری به رمانم بزن😍

Ghazale hamdi
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

امیدوارم دوسش داشته باشی😘
حتما یه مدته میخوام بخونم ولی یادم میره امشب حتما شروع میکنم😍🥰

لیلا ✍️
پاسخ به  Ghazale hamdi
1 سال قبل

پارت اول رو خوندم قلمت خیلی قشنگه عزیزم موفق باشی👌👏

باعث افتخارمه عزیزم😊🤗

Ghazale hamdi
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

خوشحالم که خوشت اومد😘😍
من تا پارت ۳ خوندم خیلی قشنگ نوشتی🥰

لیلا ✍️
پاسخ به  Ghazale hamdi
1 سال قبل

👈❤👉

Ghazale hamdi
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

آره خب هر کسی سلیقه خودشو داره🙃🙂

Ghazale hamdi
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

یکم سرم شلوغه دیر به دیر میزارم این مدت ولی از هفته بعد دوباره مرتب پارت میزارم
خوشحال که خوشتون اومده😍😍😘😘

Ghazale hamdi
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

نمیدونم اگه فرست بشه میزارم

Setareh
Setareh
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

و منی که تو همه سایت ها رمان میخونم😂

Ghazale hamdi
پاسخ به  Setareh
1 سال قبل

😅😅

Ghazale hamdi
پاسخ به  Setareh
1 سال قبل

منم فقط توی رمان من نمیخونم ولی توی بقیه سایت ها هستم

Setareh
Setareh
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

😂😂

دکمه بازگشت به بالا
48
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x