ماه: تیر 1402
-
رمان دلبرِ سرکش
رمان دلبرِ سرکش part4
سرو صدایی که از پایین می آمد باعث شد بیدار شود به صداها گوش داد … مثله همیشه کیان و…
بیشتر بخوانید » -
رمان توت فرنگی من
رمان توت فرنگی من پارت 4
Part_4 توت فرنگی من { راوی } حدود 30 مین بود که تو راه بودن و بالاخره رسیدن به ویلا…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم جلد دوم
رمان بوی گندم جلد دوم پارت شش
با وحشت لبش را گزید و آرش را سفت در بغلش گرفت _امیر تو اونجایی؟ حتما چیزی از یادش رفته…
بیشتر بخوانید » -
رمان انتقام خون
رمان انتقام خون پارت ۴
هلما کلافه از دانشگاه خارج میشوم و برای سر زدن به هلن به سمت خانه پدری میروم ۲۰۶ سفیدم را…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
رمان غرامت پارت 23
در خودم جمع میشوم جرعت نگاه کرد به او را ندارم، سریع دستانم آن مایه ننگ را چنگ میزند و…
بیشتر بخوانید » -
رمان دلبرِ سرکش
رمان دلبرِ سرکش part3
خرید هارا با کمک آقای راننده تا دم خانه آورد کیان با بچه های کوچه فوتبال بازی میکرد و با…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
رمان غرامت پارت 22
در رو باز کرد و با صدای رسایی گفت: یاالله.. کنار در ایستاد و منتظر موند که من برم قبل…
بیشتر بخوانید » -
رمان توت فرنگی من
رمان توت فرنگی من پارت 3
Part_3 توت فرنگی من همینطور که در حال مزه مزه کردم کوکتلم بود چشمم به یه پسر افتاد که داشت…
بیشتر بخوانید » -
رمان بامداد عاشقی
رمان بامداد عاشقی پارت ۸
یک ماه بعد.. وارد اتاقش شد؛نگاهش خیره برگه ای بود که روی میز خودنمایی میکرد،بعد یک ماه کاری فراوان و…
بیشتر بخوانید » -
رمان پایانی برای یک آغاز
پایانی برای یک آغاز پارت یازدهـم
روی صندلی های سرد فرودگاه نشستم به دور و برم خوب نگااه کردم هرچیم باشه چندسال قراره اینجا نباشم شایدم…
بیشتر بخوانید »