-
رمان مروارید فیروزه ای
مروارید فیروزهای پارت ۱۲
« مروارید فیـروزه ای » #پارت_دوازدهم آرایش ملیحی کردم، شال سفیدی روی سرم انداختم و کمی از موهایم را به…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای
مروارید فیروزهای پارت ۱۱
« مروارید فیـروزه ای » #پارت_یازدهم دستانش را میان سرش گرفت و روی کاناپههای راحتیِ آن طرف نشست، حالش بد…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای
مروارید فیروزهای پارت ۱۰
« مروارید فیـروزهاے » #پارت_دهم سریع از اتاق خارج شدم و یکی نه یکی از پلهها پایین رفتم! با دیدن…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای
مروارید فیروزهای پارت ۹
« مروارید فیـروزهاے » #پارت_نهم بالآخره توان در پاهایم آمد و به سمت اتاقم رفتم ، نمیدانستم چه کنم! به…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای
مروارید فیروزهای پارت ۸
« مروارید فیـروزهاے » #پارت_هشتم کلافه دستی به موهای سفیدش کشید و گفت: آدرس خونش؟ منی که نه شماره ای…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای
مروارید فیروزهای پارت ۷
« مروارید فیـروزهاے » #پارت_هفتم دستم روی دستگیرهی درِ ماشین رفت و متوقف شد! نگاهم را به صورتش دادم که…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای
مروارید فیروزهای پارت ۶
« مروارید فیـروزهاے » #پارت_ششم سرم را بالا گرفتم که با دیدن خیسیِ گونه هایم، حالا او متعجب نگاهم میکرد!…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای
رمان مروارید فیروزهای پارت ۵
« مروارید فیـروزهاے » #پارت_پنجم با دیدنش لبخندی زدم و به طرف میزی که نشسته بود قدم برداشتم، مانند همیشه…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای
رمان مروارید فیـروزهای پارت 4
« مروارید فیـروزهاے » #پارت_چهارم نزدیک تر شد و با لحنی پر از شیطنت گفت: بازم قرار جدید با مجنون؟…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای
رمان مروارید فیروزه ای پارت 3
« مروارید فیـروزهاے » #پارت_سوم صفحه ای دیگر از کتاب را ورق زدم و گاز دیگری از سیبی که در…
بیشتر بخوانید »