-
رمان رزا
رمان رزا پارت ده (10)
از اول که اخم و تخم داشت ولی وقتی حرفمو شنید مثل لبو سرخ شد دروغ چرا از قیافش ترسیدم..…
بیشتر بخوانید » -
رمان رزا
رمان رزا پارت دهم (10)
رفتم تو آشپز خونه شربتی که آماده کرده بودمو آوردم بهش تعارف کردم چنان با اخم و تخم لیوانو برداشت…
بیشتر بخوانید » -
رمان رزا
رمان رزا پارت ۹
خیلی زود از روی زمین بلند شدیم صورتش سرخ سرخ شده بودترسناک نفس میکشید یه لحظه واقعا ازش ترسیدم _ببخشید…
بیشتر بخوانید » -
رمان رزا
رمان رزا پارت هشتم (8)
لیوانو سریع سر جاش گزاشتمو دویدم سمت در مثل میگ میگ خودمو رسوندم و درو سریع باز کردم همین که…
بیشتر بخوانید » -
رمان رزا
رمان رزا پارت هفتم (7)
همه چیز اماده بود میوه شربت خونه هم مرتب بود خودمم لباسامو عوض کرده بودم یه تیشرت قرمز پوشیده بودم…
بیشتر بخوانید » -
رمان رزا
رمان رزا پارت شش (6)
منتظر موندم جواب بده _باشه میام..ادرس؟ _براتون میفرستم.. _فقط اقای؟ _کیانی هستم گرشا _جووون اسمتم مثل صدات قشنگه _جاااان؟!!!!! صدای…
بیشتر بخوانید » -
رمان رزا
رمان رزا پارت پنج (5)
منتظر موندم که جواب بده قلبم تند تند میزد یه حسی میگفت این همونیه که دنبالشم همونیه که میتونه منو…
بیشتر بخوانید » -
رمان رزا
رمان رزا پارت چهار 4
با بی اعصابی در خونمو محکم بستمو وارد شدم روز کلافه کننده ای داشتم لباسامو دراوردم و پرت کردم رو…
بیشتر بخوانید » -
رمان رزا
رمان رزا پارت سه 3
دیدم فقط دارم خودمو خیط میکنم بیخیالشون شدمو زود سوار جنسیس زردم شدم و رفتم سمت خونم خدایا من چه…
بیشتر بخوانید » -
رمان رزا
رمان رزا پارت دو (2)
خسته و کوفته نا امید از باشگاه اومدم بیرون لعنتی چرا بس دو کیلو فقط اومدم پایین اه هم مربی…
بیشتر بخوانید »