رمان سهم من از تو
-
سهم من ازتو پارت21
نمیتونستم باورکنم این ویلیامه که اونجا افتاده!ویلیام تصادف کرده بود و هیچ حالش خوب نبود،بیشتر ماشین اون داغون شده بود…
بیشتر بخوانید » -
سهم من ازتو پارت20
توراه برگشت کلا روزاول مدرسه اومدجلوچشمم…دقیقا همون حال و هوا!رفتم تولباسامو عوض کردم،یه چیزی خوردم و دوربینو روشن کردم…مانتومو پوشیدم…
بیشتر بخوانید » -
سهم من ازتو پارت19
اینوکه گفت تاااازه نکتشو گرفتم که اون پشت یهو غش کردم ویلیامو که نگاه کردم دیدم نگام میکنه و یه…
بیشتر بخوانید » -
سهم من ازتو پارت18
خواستم سکوت بینمون روبشکنم… من=ینی ویلیام هنوززززززز بکی رو دوست داره نگام کرد…مطمئن شود خوبم پس روراست حرفاشو زد… پاتریک=هنوززززززز…
بیشتر بخوانید » -
سهم من ازتو پارت17
نزدیک یکسال رو من همینطوری گذروندم…باویلیام صمیمیتر شده بودیم،امسال رو روز تولدش باهم بودیم:)بعدازاون اتفاق توی عروسی یه چند ماهی…
بیشتر بخوانید » -
سهم من ازتو پارت16
اون دیگه مثل قبل نبود و یا من اینطور حس میکردم…این فکرام نمیذاشت بخوابم…اون کیو دوست داره؟یعنی چطوری میتونم ازش…
بیشتر بخوانید » -
سهم من ازتو پارت15
ایندفعه دادکشید ویلیام=گفتم ولش کن مایکل=سرمن داد میکشی؟چکارشی؟ من=بااجازه رلمه مایکل=چی؟!!اون ک ازتو کوچیکتره ویلیام=چه ربطی داره؟!!! من=مهم اینه هرکی…
بیشتر بخوانید » -
سهم من ازتو پارت14
کاملا تعجب کرده پرسیدم من=کی من؟ لیام=اره دیگه چند دیقه پیش که داداش مایکل بهت میگ… ویلیام=لیام جدیدا دروغگو شدیا!مگه…
بیشتر بخوانید » -
سهم من ازتو پارت13
ازپوزخنداش متنفر بودم متنفررررر!! من=بخاطر بکی بود باز؟ جاستین=نه بابا من=پس لیزا؟ جاستین=نه بابا لیزا چیه من=خب پس چییییییی جاستین=این…
بیشتر بخوانید » -
سهم من ازتو پارت12
اول نشناختم گفتم جوسکاست بعدگفتم نه بابا امکان نداره…اما انگار خودش بود… من=جوسیکااااااااااا جوسیکا=الیزابت ویلیامو دیدیییمم من=میدونم منم دیدمش جوسیکا=تیشرتم…
بیشتر بخوانید »