رمان شاه دل
-
رمان شاه دل پارت 20
روز بعد با تکان خوردن تخت از خواب بیدار شد و نگاهش به کیوان خورد که از اتاق خارج می…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل پارت 19
صبح با کرختی از جایش بلند شد و خمیازه کشان به طرف حمام رفت.. دوش آب سرد خواب را از…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل پارت 18
برای اولین بار باید شب را توی یک اتاق میخوابیدند.. گوشه ی پنجره را باز کرد..نور ماه اتاق را روشن…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل پارت 17
مگر به او ربطی داشت که حالش خوب نبوده.. هر غلطی کرده باید پای کارش بایستد.. در سکوت خیره به…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل پارت 16
جلوی در خانه منتظر بود، که مادرش با چادری سفید در را باز کرد.. با دیدن دخترکش لبخندی از سر…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل پارت 15
عاشق سینه چاک او که نبود اما هر چه باشد زن بود..با تمام احساساتش در جلوی چشمانش تنها تصویر دختری…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل پارت 14
شام را از نزدیک ترین رستوران به انتخاب کیوان سفارش دادند و زمان زیادی طول کشید تا پیک غذا را…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل پارت 13
موهای سرش که دور دست کیوان پیچیده شد درد در سراسر وجودش پیچید طوری که انگار میخواهد موهایش را از…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل پارت 12
نور خورشید با بیرحمی مغزش را منفجر میکرد..در آن گرمای شدید آنجا نشستن کاری را درست نمیکرد.. در یک لحظه…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل پارت 11
ساعت نزدیک های ده بود که از خواب بیدار شد..کیوان خانه نبود و داغ بودن کتری نشان میداد که تازه…
بیشتر بخوانید »