رمان عطر تلخ
-
رمان *عطر تلخ* پارت ۴
رمان عطر تلخ پارت ۴ آرمان … به کت و شلواری که آراد برام اورده بود نگاه کردم خیلی وقت…
بیشتر بخوانید » -
رمان *عطر تلخ* پارت ۳
رمان .عطر تلخ پارت3. توی اتاقم مشغول تمیز کردن لنز دوربینام بودم تق تق در اتاق به گوشم رسید حدس…
بیشتر بخوانید » -
رمان *عطر تلخ* پارت ۲
(خانواده بزرگ و قشنگی بودن البته در ظاهر یعنی حفظ ظاهر خیلی براشون مهم بود ولی در باطن به خون…
بیشتر بخوانید » -
رمان *عطر تلخ* پارت ۱
{وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی تا با تو بگویم از غم تلخ جدایی} صحرا : چشمامو باز کردم…
بیشتر بخوانید »