یکی بود؛یکی نبود
-
یکی بود؛یکی نبود!پارت چهار
هییی خدااا،آه دل محمد منو بد گرفت،جوون مرگ شدممم،اصلا چرا من بیهوش نمی شم؟!مگه سرم نشکست؟حالا که هوشیارم چرا نمی…
بیشتر بخوانید » -
یکی بود؛یکی نبود!پارت سه
-فهمیدی حق با منه ساکت شدی؟ با مسخره گی تک ابرویی بالا انداختم _تو چی،تو فهمیدی خیلی از خود راضی؟…
بیشتر بخوانید » -
یکی بود؛یکی نبود!پارت دو
-آینور؟ با اکو شدن صدای مامان تو گوشم چینی به ابروم دادم و لب به اعتراض باز کردم _مامان بزار…
بیشتر بخوانید » -
یکی بود؛یکی نبود!پارت یک
صدای خندههای بلندش تو گوشام اکو شد،لعنتی اون منو مسخره کرده بود؟ -خفه شو مسخره کردی منو؟ دستاشو به نشونه…
بیشتر بخوانید »