رمان شاه دل
-
رمان شاه دل پارت 10
تا شب طول کشید کل آن خانه را تمیز کند ولی در نهایت همه جا از تمیزی برق میزد..کیوان تمام…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل پارت 9
نوازش های دستی روی صورتش آرامش میکرد..گویا آن نوازش ها قصد بیدار کردنش را دارند.. بدنش درد میکند و بدتر…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل پارت 8
گرچه حاج مرتضی سعی کرد خودش را زود برساند ولی تمام این دقایق به اندازه ی یک سال طول کشید…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل پارت 7
با اینکه زمان زیادی از ازدواجش نگذشته بود ولی بی نهایت دلتنگ خانواده اش بود..آن شب با خیال راحت در…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل پارت 6
زمان زیادی بود که خواب بودند..تکانی خورد و آرام چشم هایش را باز کرد و خیره ی دختر روبه رویش…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل پارت 5
صبح با صدای بلند تلویزیون از خواب بیدار شد..با اینکه در اتاق بسته بود ولی صدای فوتبال به حدی زیاد…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل پارت 4
از آن مرد مغرور بعید بود خواسته اش را به همین راحتی پذیرفته باشد،شاید خسته بود و شاید هم دلایل…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل پارت 3
همین که جلوی در آپارتمان می ایستد با ریموت در پارکینگ را باز میکند و وارد میشود.. بیشتر وقت ها…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل پارت 2
در عرض یک ربع همه چیز برای هر دو تمام میشود..با پلی شدن آهنگ مجبور میشوند از اتاق خارج شوند..که…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل پارت 1
همهمه ای در آرایشگاه به وجود آمده است..انگار داماد شاخ شمشاد نزدیک است،آرایشگر کارش را با کشیدن رژ لب به…
بیشتر بخوانید »