مطالب وبسایت مد وان
-
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت شصت و سه
4.5 (18) رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_شصت و سه از کدام خانواده حرف می زد؟! قدرت تجزیه و تحلیلش را از…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی
رمان چشم های وحشی پارت ۶۲
4.8 (44) # پارت ۶۲ با رفتن کامیار نفس عمیقی کشیدم و روی صندلی ولو شدم. میلی به صبحانه نداشتم…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿30تا𝒑𝒂𝒓𝒕26✿
5 (1) ════════════════ یسنا- بستنی میخوره! پسرک که روی صندلیاش راحت لم داده بود حواسش به بیرون نبود!ساتیا اما منتظرِ…
بیشتر بخوانید » -
رمان انتقام خون
رمان انتقام خون پارت ۶۹
4.7 (42) بابا نیم نگاه بیتفاوتی به کلافگیام میاندازد و خیره به پرونده پیش رویش میگوید بابا_باید بری….. سرش را…
بیشتر بخوانید » -
رمان
-
رمان هزار و سی و شش روز
رمان هزار و سی و شش روز پارت هشت
4.2 (41) 🌒رمان هزار و سی و شش روز🌒 🌒پارت هشتم🌒 حین خوردن صبحانه داییم نگاهش به من بود با…
بیشتر بخوانید » -
رمان دلبرِ سرکش
رمان دلبرِ سرکش part48
4.1 (15) سر میز شام که به اصرار مادر نشسته بود وگرنه تا صبح به خوابش ادامه می داد همه…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان بخاطر تو پارت ۷۱
4.5 (20) ….. دویدم به سمتشون.مامانم و بابام و دانیال گوشه ای وایستاده بودن.با لباس های سیاه! _بابا. نگاه خشمگینش…
بیشتر بخوانید » -
رمان دلبرِ سرکش
رمان دلبرِ سرکش part47
3.1 (7) الهه خانوم همسر سبحان به محض وارد شدنشان با بچه ارتباط گرفته بود پذیرایی مفصلی کرد به قدری…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی
رمان چشم های وحشی پارت ۶۱
4.6 (29) # پارت ۶۱ وسایلم را جمع کردم و خمیازهای کشیدم. _ تا کلاس بعدی خیلی مونده پاشو بریم…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت سیزده
4.3 (48) علی هنوز هم منتظر نگاهش میکرد، غم چشماش قلب شکستهاش رو زخمی میکرد. سرش…
بیشتر بخوانید » -
رمان در بند زلیخا
رمان در بند زلیخا پارت هجدهم
3.3 (6) نزدیک دو هفتهای از آن ماجرا گذشته بود و برخلاف حرف ماکان اتفاقی نیوفتاده بود. دوباره جو به…
بیشتر بخوانید »