مطالب وبسایت مد وان
-
رمان آتش
رمان آتش پارت 4
4.8 (73) # مسیح تو دفتر نشسته بودم و از پنجره بیرون رو نگاه میکردم.. طبقه آخر یه برج اداری…
بیشتر بخوانید » -
رمان اجبار شیرین
اجبار شیرین پارت۱۶
4.5 (62) پارت☆16 بغض گلویش را میفشرد ،خود را در آغوش مادرش انداخت و گریست، مادر آرام موههای نرمش را…
بیشتر بخوانید » -
رمان اجبار شیرین
اجبار شیرین پارت۱۵
4.9 (79) پارت☆15 پوزخندی زد و با خودخواهی تمام گفت : – زندگی شما ربطی به من نداره،که بخوام نگرانش…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت34
5 (4) •الیزابت رفتم سوار هواپیما شدم…یاد ویلیام افتادم ک چطور داشت ازم خواهش میکرد!هیچوقت فکرشو نمیکردم خواهش کردن ویلیامو…
بیشتر بخوانید » -
رمان رئیس جذاب من
رئیس جذاب من پارت ۳۲
4.7 (28) (آراد) با شنیدن حرفاش چشمام چهار تا شده بود. خیلی مشکوکه صد در صد میخواد حالگیری کنه الکی…
بیشتر بخوانید » -
رمان ازدواج سنتی
رمان ازدواج سنتی پارت نهم
4.8 (90) پارت نهم ـــ تو از کجا ماساژ یاد داری؟! ـــ مامانم همیشه بابام و ماساژ میداد چون کارش…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوکا
شوکا پارت 13
4 (2) (پیشاپیش عیدتان مبارک🐰🥕) رمان شوکا پارت¹³ نیما کلافه میگوید: مامان لط… شبنم با صدایی هشدار دهنده می گوید:نــــــــیما…
بیشتر بخوانید » -
رمان عشق محدود من
رمان عشق محدود من پارت ۱۱
4.7 (36) صبحانه ام تمام شده بود میخواستم موضوع دریا رفتن با ارزو رو به مامان بگم که یکدفعه سامان…
بیشتر بخوانید » -
رمان اجبار شیرین
اجبار شیرین پارت۱۴
4.8 (213) پارت☆14 قرار بود بهنام ساعت هشت شب آنجا باشد البته نمی دانست با خانواده اش می اید یا…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش
رمان آتش پارت 3
4.7 (77) یه لکسوس مشکی داشتم.. رویای دوران نوجوونیم بود.. بماند ک بعد تر ها بنز و بی ام و…
بیشتر بخوانید » -
رمان ازدواج سنتی
رمان ازدواج سنتی پارت هشتم
4.8 (113) پارت هشتم برای اخرین بار به گرد و خاک به جا مونده از ماشین ها نگاه کردم، بدون…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش
رمان آتش پارت 2
4.7 (33) #آترا درد.. به جز این کلمه سه حرفی هیچ چیز دیگه ای تو زندگیم معنا نداره… سر درد…
بیشتر بخوانید »