مطالب وبسایت مد وان
-
رمان تقاص
رمان تقاص پارت ۱۶
4.3 (27) رویا) آلبوم عکس هارا ورق میزنم و با دیدن عکس های رها میگریم…کدام مادری طاقت دوری از فرزندش…
بیشتر بخوانید » -
رمان بگذار پناهت باشم
رمان بگذار پناهت باشم پارت ۱۳
4.5 (45) # پارت ۱۳ دو هفته میگذشت و روشای من هنوز توی بیمارستان بود. به خاطر ضربهای که به…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت سی و سه
4.4 (63) ندونسته خوشحال بود و او اما از اضطراب تنش گر میگرفت! تا رسیدن به مطب با آدامس…
بیشتر بخوانید » -
رمان در بند زلیخا
رمان در بند زلیخا پارت چهل و یکم
5 (2) با اخم ریزی به صفحه گوشیش خیره بود. تازه چند روز بود که آن را خریده بود و…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۱۹
4.9 (22) از بس به تلویزیون نگاه کردم چشمانم درد گرفته بود به کیانوش نگاه کردم کم کم داشت بیدار…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۳۰
4.8 (27) به سمت اتاق میرود _چیشده رویا؟ این چرا رفت؟ بیخیال لب میزند _میگی چیکار کنم؟خب رفت دیگه _رویا…
بیشتر بخوانید » -
رمان بگذار پناهت باشم
رمان بگذار پناهت باشم پارت ۱۲
4.5 (30) # پارت ۱۲ دو هفته از اون روز میگذشت عصر همون روز نیکی جون به خونمون زنگ زد…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص
رمان تقاص پارت ۱۵
4.6 (21) روی مبل دراز کشیده ام. و صدای تلوزیون که اخبار را نشان میدهد را کم کرده ام تا…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت سی و دو
4.3 (83) نگاهش به رقصندهها بود و فکرش جای دیگه، چقدر برای این شب لحظهشماری کرده بود عروسی تکبرادرش رو…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۱۸
4.6 (19) از خواب که بیدار شدم توقع دیدن قیافه سیاوش را داشتم که یادم افتاد به خانه خودم برگشتم…
بیشتر بخوانید » -
رمان در بند زلیخا
رمان در بند زلیخا پارت چهلم
4.8 (5) دماغش کیپ شده بود و با دهانش نفس میکشید. دختری نبود که به سادگی تخت نشین شود؛ اما…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانت پارت ۱۶
4.7 (16) صبح فردایش تا چشم باز کرد قیافه آرمان را دید سریع بلند شد که سرش با سر آرمان…
بیشتر بخوانید »