مطالب وبسایت مد وان
-
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۵۰
4.7 (40) **** بالاخره مهیار از بیمارستان مرخص شدو همه باهم راهی خانه شدن به دستور مصطفی خان و خورشید…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۹
4.8 (23) هرچه کانالای تلویزیون را بالا پایین کردم هیچی نداشت بیخیال کنترل را روی میز پر آشغال جلویم انداختم…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص
رمان تقاص پارت هفت
4.1 (30) به سمت دروازه ی آهنی سفید رنگ میروم و آن را میکوبم:کیه؟ _از طرف سجاد اومدم _کدوم سجاد…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
غرامت پارت 63
4.4 (88) خواستم همانطور که دستانش دورم حلقه و چشمانش در نزدیکیم کنجکاوی خرج کنم که صدای در خانه و…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی فصل دوم
رمان چشم های وحشی فصل دوم پارت ۵
4.8 (23) # پارت ۵ (دایانا) همراه زنی که فهمیده بودم مادرم کارن بود به سمت مردی که گوشهای از…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا
رمان آیدا پارت 39
4 (37) آفتاب غروب کرده بود و تنها مهمان های نزدیک رسیده بودند. جلوی آینه نگاهی به تیپش انداخت…
بیشتر بخوانید » -
رمان در بند زلیخا
رمان در بند زلیخا پارت سی و یکم
3.8 (12) عینک آفتابیش را از روی چشمانش سمت سرش سر داد و به خانه مقابلش چشم دوخت. نفسی از…
بیشتر بخوانید » -
رمان
امیدی برای زندگی پارت هشتاد وپنجم
3.6 (22) کمند وحشت زده به پیشانی اش کوبید. _یا خدا کشتیش شهرام تاب نیاورد و با رگ گردن بیرون…
بیشتر بخوانید » -
رمان بگذار پناهت باشم
رمان بگذار پناهت باشم پارت ۶
4.2 (49) # پارت ۶ (رادوین) در خانه را باز کردم و روشا رو به داخل هل دادم. عصبی به…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۴۹
4.1 (63) با لبخند نگاهش میکند _مائده _جانم؟ _تو منو میبخشی؟! _ببخشمت؟چیکار کردی مگه! نفس را بیرون میدهد و ادامه…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت بیست و سه
4 (62) لباس مناسبتری پوشید. شانس آورد که هنوز هم لباسهای قدیمیش تو کمد بود! با دیدن پدرش خودش…
بیشتر بخوانید » -
دلنوشته
مرگ حقه🖤🥀
4.8 (20) بعضی کلمه ها درکشون سخته و هیچ وقت نمیتونیم بفهمیمشون مثل میگن مرگ حقه ولی من هیچوقت نتونستم…
بیشتر بخوانید »