مطالب وبسایت مد وان
-
دلنوشته
مرگ حقه🖤🥀
4.8 (20) بعضی کلمه ها درکشون سخته و هیچ وقت نمیتونیم بفهمیمشون مثل میگن مرگ حقه ولی من هیچوقت نتونستم…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص
رمان تقاص پارت پنج
4.5 (27) پارت پنج از ماشین پیاده میشویم.به سمت خانه ای میرویم با دربی آبی رنگ. خانه ی سجاد…آقا میثم…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی فصل دوم
رمان چشم های وحشی فصل دوم پارت ۴
4.2 (62) # پارت ۴ پشت میز نشسته بودم و با فندک در دست هایم بازی میکردم. در اتاق باز…
بیشتر بخوانید » -
رمان در بند زلیخا
رمان در بند زلیخا پارت سی
4.3 (10) حبیب با روبهراه دانستن اوضاع اجازه داد گریم را شروع کنند. چند ساعت بعد آرکا و بامداد باید…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانتpart7
4.3 (24) تکیه داده به دیوار ایستاده بود با پایش روی زمین ضرب گرفته بود لبش را با دندان پوست…
بیشتر بخوانید » -
رمان هزار و سی و شش روز
رمان هزار و سی و شش روز پارت دوازدهم
4.6 (23) 🌒هزار و سی و شش روز🌒 🌒پارت دوازدهم🌒 بعد تموم شدن کلاس حتی وقت نکردم یه نوشیدنی برای…
بیشتر بخوانید » -
رمان بگذار پناهت باشم
رمان بگذار پناهت باشم پارت ۵
4.3 (53) # پارت ۵ _ خانم محتشم، چهره نگاری این خانوم که تموم شد بفرستش پیش سروان حسینی. -بله،…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت بیست و دو
4.2 (64) با نگاه خیس دخترک خشمش بیشتر شد محکم با شصتش زیر چشمش رو پاک کرد _همراهیم…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا
رمان آیدا پارت 38
4.3 (59) چند روزی از عید میگذشت بعد از آن پیام دیگر خبری از سام نشده بود. گرچه نبودنش دلتنگی…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص
رمان تقاص پارت چهار
4.1 (39) پارت چهار از اداره ی آگاهی خارج شدم و به سمت خانه ی مادرم حرکت کردم. در راه…
بیشتر بخوانید » -
رمان در بند زلیخا
رمان در بند زلیخا پارت بیست و نهم
3 (11) مهسا تا جایی که میتوانست صدایش را پایین آورده بود تا از اتاق خارج نشود. رو به فرزین…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانتpart6
4.9 (17) آن شب را خانه خاله ماند و تا صبح فردایش با عاطفه غیبت کردند و خندیدند عاطفه _…
بیشتر بخوانید »