رمان آنلاین
-
رمان تقاص
رمان تقاص پارت یک
رمان تقاص به نام خدا رمان تقاص به قلم فاطمه برزه کار رمان تقاص : سرم درمیان…
بیشتر بخوانید » -
یکی بود؛یکی نبود
رمان یکی بود؛یکی نبود!پارت سی و سه
_اون با توانی با عموم بهم گفت یا با محمد امین (پسر عموم)عقد موقت می کنی یا با دانشگاه خداحافظی…
بیشتر بخوانید » -
رمان هناس مستر
هناس مستر(پارت سوم)
بابا_یه گردنبند که روش سنگ یاقوته… به بچه ها سپردم ببینن منشاء این سنگه کجاست… اما با توجه به تجربهی…
بیشتر بخوانید » -
یکی بود؛یکی نبود
رمان یکی بود؛یکی نبود!پارت سی و دو
اتاق کوچکی که دو تا میز سفید رنگ داشت و پشت هر دو میز ؛دوتا پرستار کم سن و سال…
بیشتر بخوانید » -
رمان هناس مستر
هناس مستر(پارت دوم)
دستامو دو طرف صورتش گذاشتمو سرشو از بغلم بیرون آوردم، همونطور که اشکاشو پاک میکردم گفتم: _الهی من پیش مرگت…
بیشتر بخوانید » -
رمان هناس مستر
هناس مستر(پارت دوم)
دستامو دو طرف صورتش گذاشتمو سرشو از بغلم بیرون آوردم، همونطور که اشکاشو پاک میکردم گفتم: _الهی من پیش مرگت…
بیشتر بخوانید » -
رمان هناس مستر
رمان هناس مستر پارت اول
رمان هناس مستر با بغض به روبروم نگاه می کردم و فکر می کردم که چطور شد که به…
بیشتر بخوانید » -
رمان باران که می بارد
رمان باران که می بارد _ پارت 6
پس از مدتی که پسرک رفته بود و دیانا حالش بهتر شده بود ، تازه متوجه شد که آن کسی…
بیشتر بخوانید » -
رمان باران که می بارد
رمان باران که می بارد _ پارت 5
کیاراد بعد از این که دخترک او را به نام لرد درآکولا صدا کرد ، فکرش خیلی درگیر شد ،…
بیشتر بخوانید » -
رمان باران که می بارد
رمان باران که می بارد _ پارت 4
کیاراد با شنیدن صدای پیامک گوشی ، به آن نگاه کرد وقتی نام فرسنده را دید با خودش گفت ،…
بیشتر بخوانید »