#رمان عاشقانه #انتقام خون #رمان آنلاین
-
رمان انتقام خون
رمان انتقام خون پارت ۴۴
نزدیک به نیم ساعت بعد ماشین را کنار پارک میکند و همزمان پیاده میشویم کیفم را از دستم میگیرد و…
بیشتر بخوانید » -
رمان انتقام خون
رمان انتقام خون پارت ۴۳
آرمان با قدمهای محکم از راهرو میگذرم و پشت در اتاق بابا میایستم چند تقه کوتاه به در میزنم و…
بیشتر بخوانید » -
رمان انتقام خون
رمان انتقام خون پارت ۴۲
آرمان_من همچین ریسکی رو قبول نمیکنم چه ریسکی است که او را این چنین کلافه کرده با دقت بیشتری گوش…
بیشتر بخوانید » -
رمان انتقام خون
رمان انتقام خون پارت ۴۱
نزدیک به نیم ساعت بعد آرمان از خواب بیدار میشود با دیدنم که همچنان در آغوشش ماندهام لبخندی میزند پیشانیام…
بیشتر بخوانید » -
رمان انتقام خون
رمان انتقام خون پارت ۴۰
نگاه کوتاهی به سمتم میاندازد و با مهربانی میگوید مامان_نه عزیزم تو برو بشین منم الان میام چشم کوتاهی میگویم…
بیشتر بخوانید » -
رمان انتقام خون
رمان انتقام خون پارت ۳۹
با قدمهای آرام از حیاط میگذرم جلوی در خانه مامان فرشته منتظرم است روبهرویش میایستم و درحالی که کفشهایم را…
بیشتر بخوانید » -
رمان انتقام خون
رمان انتقام خون پارت ۳۸
وارد آسانسور میشوم و دکمه طبقه همکف را میفشارم از داخل آینه نگاهی به چهرهام میاندازم و شال قرمز رنگم…
بیشتر بخوانید » -
رمان انتقام خون
رمان انتقام خون پارت ۳۸
با قدمهای آرام مسیر گلها را دنبال میکنم هیجان در رگهایم میجوشد و آرام از پلهها بالا میروم مسیر گلها…
بیشتر بخوانید » -
رمان انتقام خون
رمان انتقام خون پارت ۳۷
با استرس نگاهم را بین اخمهای درهم آرمان و چهره خونسرد آرمین میچرخانم آرمین اما بیتوجه به مردمکهای خونی آرمان…
بیشتر بخوانید » -
رمان انتقام خون
رمان انتقام خون پارت ۳۶
سرعتم را کمی پایین میآورم و با نگاهم آن خودرو را دنبال میکند نگاهم دائم بین آن بنز مشکی و…
بیشتر بخوانید »