عاشقانه
-
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۳۴
حق با مهیار بود…..بچه ی کسه دیگری در شکمش بودو او با مرد غریبه درحال فرار کردن بود! ولی کی…
بیشتر بخوانید » -
رمان دِژَم
رمان دِژَم پارت ۳ و ۴
ܒِژَܩـ🥀ـܢ C᭄ ࡅ࡙ߺ߲رܝ࡙ߺࡄߊ ܩرߊܒܨ: . . ……………………✾⃟🥀𝕯𝖊𝖏𝖍𝖆𝖒…………………… …………….#Part_3………….. اما انگار دیگر عادت کرده بودم. زخم ها که زیاد شوند همین…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۱۹
نگاه به انگشتش میکند… خون جاری بود بلند میشود و دستمالی برمیدارد و روی دستش فشار میدهد… هیچ دردی را…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت68
بیخیال زدن شد اومد با یه لبخند که خیلی سعی داشت جمعش کنه نشست روبه روم منم که پشت چشم…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت67
_سلام بفرمایید چایی _سلام تو چرا آوردی مامان کجاس _ترسیدم پله اذیتشون کنه من آوردم _اوکی ممنون بزار اینجا رو…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت66
بعد از اون آقا یا همون استاد ملکی🙄شروع به تدریس کرد چیزی شبیه همونا که تو خونه یاد میداد بهم…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت65
بعد از دوساعت صدای در اومد که یعنی کلاس تمومه چنان نفس راحتی کشیدم همه زدن زیر خنده حتی استاد…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۳۳
_راست میگی من حامله بودمو داشتم فرار میکردم…ـ ولی الان اومدم منو ببخشی…بخاطر خودم نمیگم بخاطر بچمون میگم…باور کن نفس…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت64
بعد راه افتادم رفتم پم اتاقش خواستم در بزنم که شنیدم اسم منو گفت منم که فضووووول چسبیدم عین مارمولک…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۱۸
بدون هیچ حرفی بلند میشود و به سمت چادر و کیفش میرود چادر را بر سر میکند و کیفش را…
بیشتر بخوانید »