عاشقانه
-
رمان مرد مشکی من
رمان مرد مشکی من part. 21
با سنگینی نگاهی پلکای خستمو باز کردم خمیازه ایی کشیدم اولین چیز لبای امیر جلوم بود +قربون خمیازه کشیدنت لیدی…
بیشتر بخوانید » -
رمان مرد مشکی من
رمان مرد مشکی من part. 20
آرمین _لباسات رو دربیار با عشوه مانتوشو درآورد رو صندلی نشستم خیرش شدم پوکی به سیگار زدم دقیق شدم رو…
بیشتر بخوانید » -
رمان سیب سرخ حوا
رمان سیب سرخ حوا «پارت18»
*راوی حدود سه ماه از اتفاقات درو اطراف حلما می گذشت .مادر روزبه ،مینو خانم از بیمارستان مرخص شده بود…
بیشتر بخوانید » -
متن عاشقانه
عاشقم باش💕🥺
را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم تو را به خاطر عطر نان گرم برای برفی…
بیشتر بخوانید » -
رمان سیب سرخ حوا
رمان سیب سرخ حوا «پارت 17»
یه تقه به در خورد . بابا داخل اتاق شد و با دیدن شاهین کنار من تعجب کرد. _سلام بابا.این…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشمهای لال
رمان «چشمهای لال» خلاصه و پارت 1
به نام خداوند مهربان رمان: چشمهای لال نویسنده: بانو عزرائیل ژانر: ماجراجویی، درام، عاشقانه، جنایی خلاصه: گروهی از دخترو…
بیشتر بخوانید » -
رمان سیب سرخ حوا
رمان سیب سرخ حوا «پارت 16»
*نازلی صبح با دل درد بدی از خواب بیدار شدم .شاهین هنوز خواب بود . هیچ لباسی تنم نبود .تخت…
بیشتر بخوانید » -
رمان مرد مشکی من
رمان مرد مشکی من part. 19
با اخم وارد هتل شدم عصبی دکمه آسانسور فشردم حوصله صبر کردن هم نداشتم سمت پله ها رفتم هر قدمی…
بیشتر بخوانید » -
رمان سیب سرخ حوا
رمان سیب سرخ حوا «پارت15»
*شاهین به محل قرار رسیدم .یک کافه شیک و دنج توی بالا شهر. نه انگاری سلیقه دختره خیلی خوب بود.پس…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۱۷
خان نگاهش به خونی است که انگشت دی آشوب خارج می شود – نیومدُم که نقش قبر کُنُم … اومدُم…
بیشتر بخوانید »