عاشقانه
-
رمان فرفری
رمان فرفری پارت56
_چیشده مشکلی هست کمکی میتونم بکنم _چیزی نیست یکم بخاطر این چند روز ترسیده خوب میشه شما کارش داشتین _راستش…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت 55
رسیدیم خونه با اعصاب خراب رفتم اتاقم یه دوش آب سرد گرفتم تا یکم آروم بشم اما زیاد تاثیر نزاشت…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت54
رسیدیم کلانتری دیدیم زیبا رو بردن داخل اتاق منم اجازه گرفتم منم رفتم داخل تا ببینم چه خبره _سلام جناب…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۳٠
صدای پچ پچ ها بلند میشود درمیان جیغ ها و گریه هایش ،مهیار را میبیند که با وحشت و نگرانی…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت53
آرشاویر کارم که شرکت تموم شد زود برگشتم تا آماده بشم بریم شب خونه زیبا به نظرم اینجوری بهتر هستش…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت52
رسیدیم خونه رفتم اتاق لباس عوض کردم خواستم یه نفس راحت بکشم ولی یاد امشب نزاشت چقدر تو کت وشلوار…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۱۵
(باید دیروز پارت میدادم، که متاسفانه چون بارون اومد یه نفهمی رفت توی بارون…سرما خورده شدید…نتونستم بدم امروز دادم) حس…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت51
بعد از اون محمد همه چیز رو گفت این که زیبا تحت فشار پدرش هست برای ازدواج با پسری که…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۲۹
(فردا شب ساعت ۹ نیم) بعد از اینکه شام خوردند با کمک سمیرا ظرف ها را شستن و مرتب کردن…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت50
_تموم شد کارتون بریم ؟ _اره چیزی شده حس میکنم حالت خوب نیست _نه نه خوبم بریم نشستیم راه خونه…
بیشتر بخوانید »