عاشقانه
-
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۷۵
یک دستم ناخودآگاه روی شانه ی عضلانی و سفتش می نشیند – چرت و پرت نگو برو کنار اصلا می…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۲
پوکر نگاهم می کند – هر هر و مرض … ما اگه شانس داشتیم اسممون شمسی بود خنده ام شدید…
بیشتر بخوانید » -
رمان سیب سرخ حوا
رمان سیب سرخ حوا «پارت9»
*روزبه به سمت حلما که رفتم بی حال بهم سلام کرد و ناگهان غش کرد. نمیدونم چی شد که ناخواسته…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۷۴
نگاه نفرت انگیزش سمت من کشیده می شود و دیگری با تفریح نگاه میکند – این یکی کپی صالحه پسر…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۱
– کِل کِل کِللل! صدای کِل کشیدن از گوشه گوشه ی حیاط بلند می شوند مرضیه سلقمه ای به پهلویم…
بیشتر بخوانید » -
رمان سیب سرخ حوا
رمان سیب سرخ حوا «پارت8»
از خواب بیدار می شوم. ساعت ۵صبح بود.طلعت خانم و همسرش که فهمیدم اسمش عزیز آقاست گوشه ی اتاق داشتند…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۷۳
صدای جیغم گوش خودم را هم کر می کند – آهووو … به من گوش کننن شانه هایش بالا می…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۷۲
سردار نفسش را سخت بیرون می دهد و من از اعماق وجود خودم را ملامت می کنم آرامِ نفهم ……
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
معرفی رمان قَراوُل
قراول:نگهبان،متحفظ داستان، داستانِ عشقی است که از درون مشکلات شعله می کشد عشقی سوزاننده در دهه ی ۴۰ و…
بیشتر بخوانید » -
رمان سیب سرخ حوا
رمان سیب سرخ حوا «پارت7»
*حلما چشمام رو باز میکنم.هنوز بیمارستانم که.هیچکس رو به جز یک پرستار بالای سرم نمیبینم.از پرستار می پرسم:خانم دکتر کجاست…
بیشتر بخوانید »