درام،عاشقانه
-
رمان
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕73✿
════════════════ جلسه اولیا مربیان که شروع شد بادیدن مادرش استرس تمام جانش را فراگرفت!اگربازهم پیش سایدا درمورد دخترش بد میگفتند…
بیشتر بخوانید » -
رمان
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕71✿
════════════════ ارلین بود و باز عین کنه به آن دوچسبید و ول کن نبود!!کمی که گذشت بادیدن کسی از دور،تشخیص…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿40تا𝒑𝒂𝒓𝒕36✿
════════════════ 《دوماه بعد》 (دانای کل) بابیرون آمدن رهاوسورن هردو ازجایشان بلند شدند… ساتیا- سلام خوبین رها خانم مانیا- سلام خوبی…
بیشتر بخوانید » -
رمان
-
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕11✿
════════════════ چرا داشت گریه میکرد؟پسرک نگاهی ب ساتیا انداخت و سرش را سمت مخالف چرخاند تا دخترک اشک هایش را…
بیشتر بخوانید »