رمان تناسخ محنت (معرفی خلاصه و مقدمه)
«امیدم به اون بالایی هست»
نام رمان: تناسخ محنت
نویسنده: فاطمه شکرانیان (ویدا)
ژانر: تراژدی، اجتماعی، عاشقانه
خلاصه:
قهوه و بادامی که مزهی تلخی دهد، هر دو یکمزهاند؛ با این وجود خیلیها قهوه پسندند اما هیچکس بادام تلخ را دوست ندارد؛ زیرا بادام همیشه شیرین است و هرگاه به تصادف تلخ شود، از دل میرود؛ اما قهوه همیشه تلخ است. بحث، بحثِ انتظار است! «تناسخ محنت» روایت روزگار چند نفر است. دختری دو اسمی که پس از رهایی از پنج سال از دست دادن حافظهاش، تصمیم دارد تا در معماهای اتفاقهای وحشتناکی که به سرش آمده کُند و کاو کند؛ روایت مردمیست که بیترس از کارما، با لبخندهای تصنعیشان زندگی میکنند. دختری که با یک بِشکن دوباره دلباخته میشود، اینبار میخواهد مقابل عشق بایستد و مقاومت کند؛ بدون آگاهی از بزرگترین رازی که پشت وقایع خفته!
_______________________
*تناسخ: تناسخ به معنی باور داشتن به دوباره زنده شدن روح، و زندگی در کالبد جدید است.
*محنت: درد، رنج
«تناسخ محنت به معنای دوباره زنده شدن درد و رنج است.»
_______________________
شروع: ۱۴۰۲/۱/۲
سخن نویسنده:
سلام دوستان! راستش ایدهی این رمان شب عید به فکرم افتاد و به نظرم یه هدیه از طرف خداست تا بتونم با یه ایدهی جدید یه رمان رو خلق کنم 🙂 امیدوارم توی این هدیهی باارزش همراهم باشید.
مقدمه:
آبیتر از آنم که بیرنگ بمیرم
از شیشه نبودم که با سنگ بمیرم
من آمده بودم که تا مرز رسیدن
همراه تو فرسنگ به فرسنگ بمیرم
تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبم
شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیرم
موفق باشی عزیزدلممم
حتما حمایتت میکنیم🙂💙
سلام عزیزم خیلی خیلی ممنونم😍
موفق باشی
قربونت برم