نویسنده هایی که به مدت یک ماه پارت گذاری نکنن رمانشون از سایت حذف میشه

دلنوشته

مرگ حقه🖤🥀

4.8
(20)

بعضی کلمه ها درکشون سخته و هیچ وقت

نمیتونیم بفهمیمشون مثل میگن مرگ حقه

ولی من هیچوقت نتونستم درکش کنم تا

روزی که از دستت دادم چطوری باور کنم

دیگه ندارمت سخته برام نمیتونم رفتنتو

تحمل کنم قلبم داره آتیش میگیره بغض

گلمو داره خفه میکنه قرار نبود ولم کنی و

رفیق نیمه راه باشی قرار بود بمونی و

قبولییمو توی رشته تجربی با خوشحالی بهت بگم…
بگم دیدی سر قولم موندم قراره خانم دکتر

بشم حالتو خوب کنم چطوری باور کنم

رفتی دردت به سرم چطوری داغی که روی

دلم گذاشتی رو تحمل کنم وقتی حالم بده

سرمو رو شونه ی کی بذارم گریه کنم بعد تو کی کوه پشتم میشه.

تو بدترین شرایط زندگیم تنها به امید تویی

که مثل کوه پشتم بودی رو تحمل میکردم

امروز تولدمه بابا قرار بود همه دور هم جمع

بشیم مثل هر سال تولدم رو تبریک بگی ولی الان ۸ روزه ندارمت بدون تو تولدم نامبارکه

حس میکنم دنیام سیاه و تاریکه

لعنت به روز نحس تولدم…

همش فکر میکنم نکنه توی خونه ی جدیدت سردت بشه

هر لقمه غذا که میخوام بخورم این سنگ از گلوم پایین میره هی میگم نکنه تو گرسنت باشه

بابا من تنها امیدم اینه که یه روزی ببینمت تنها به همین امید دارم زندگی میکنم

چیکار کنم قلبم تحمل اینو نداره وقتی در

خونه رو میزنم صدای عصات نشونه ی

اومدنت بود که لبخند رو لبم میاورد و با

شوق منتظر این میموندم که بیای در و باز کنی و سفت بغلت کنم و بگم احوال آقاجونمون چطوره امروز…

و با شوق زیر درخت بشینیمو با هیجان

شیطونیای امروزم رو بهت بگم تو هم با

جون و دل به مزخرفاتم گوش بدی

چطوری در بزنم و دیگه تویی نباشی که با قربون صدقه در و روم باز کنی

اصلا به خاطره هامون که فکر میکنم دلم میخواد قلبم و از سینم در بیارم …

عزیز آسمانیم

در میان این همه دلتنگی و بغض

تنها به یک چیز دلخوشم…

که دوباره تو را خواهم دید

دوباره بغلت میکنم

چگونه با تو خداحافظی کنم؟

هنوز رفتنت را باور نکردم

تلاطم درونم را هیچ چیز آرام نمیکند…

نمیدانی چقدر این روزها به سختی میگذرد😔

کاش برگردی ماه بی تکرار من🖤🥀

برای شادی روح پدربزگم یه فاتحه و صلوات بخونین ممنونتون میشم🙏🏻😔

رفتنت تلخ ترین خاطره‌ی عمرم شد🖤😔

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.8 / 5. شمارش آرا : 20

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

تارا فرهادی

از قلب گذشته من روحم درد میکنه!(:🖤
اشتراک در
اطلاع از
guest
31 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
لیلا ✍️
11 ماه قبل

غم از دست دادن پدربزرگت رو بهت تسلیت میگم عزیزم، روحش پر نور و در آرامش باشه

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
11 ماه قبل

تسلیت بهت میگم عزیزم…ایشالله غم آخرت باشه🖤

نازنین
نازنین
11 ماه قبل

وای عزیز دلم روحش شاد قلبم به درد اومد ایشالا خدابهت صبر بده گلم 🖤

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
پاسخ به  نازنین
11 ماه قبل

سلام نازنین خوبی؟ حالت خوب شد؟🥺

نازنین
نازنین
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
11 ماه قبل

ممنون عزیزم خوبم خداروشکر

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
پاسخ به  نازنین
11 ماه قبل

خداروشکر🤍

لیلا ✍️
11 ماه قبل

جدا از فوت پدربزرگت که میدونم غم بزرگیه، در مورد عنوان نوشته‌ات باید بگم مرگ حق نیست یه فرصته که وارد مرحله دیگه‌ای از زندگیمون بشیم مثل همون لحظه‌ای که از بطن مادرمون وارد دنیا میشیم و چیزی یادمون نمیاد دقیقاً موقع رفتن از این دنیا هم برای انسان چنین اتفاقی میفته شاید تنها غمی که آدمی از مردن بهش دست بده دلبستگی به این دنیا و عزیزاش باشه اما باید دونست که مرگ به معنی تموم شدن نیست و آدمی راه دور و درازی در پیش داره

لیلا ✍️
پاسخ به  تارا فرهادی
11 ماه قبل

مطمئن باش وجود آدمی بی‌دلیل نیست که فقط تو این دنیا زندگی کنه و بعد بمیره. اصلاً، جواب این سوال رو خدای بالای سرمون میدونه اگه اینو بفهمی که برای چی به وجود اومدی و نقشت تو این دنیا چیه رفتن از این دنیا هم پذیرفتنش راحت‌تر میشه ما آدما از جمله خودم ترس عجیبی از مرگ داریم با اینکه تجربه‌اش نکردیم اینو یادت باشه خدا هیچوقت نمیخواد بنده‌اش سختی ببینه حکمتشه توام بدون روح پدربزرگت حتما کنار شماست باید زندگی کنی اعصابتو خورد نکن و برای خوشحالیش دعا کن جاش خوبه💚

saeid ..
11 ماه قبل

روحش شاد.

نازنین
نازنین
پاسخ به  saeid ..
11 ماه قبل

سعیوحونم شما کلا نیستی ها؟

saeid ..
پاسخ به  نازنین
11 ماه قبل

چرا هر از گاهی سر می‌زنم نازی جون
منم چشمام اذیت میشه تو گوشی میرم 🤦🏻‍♀️
برای همین رمان رو هم نمیتونم هیچ تایپ کنم

آخرین ویرایش 11 ماه قبل توسط saeid ..
نازنین
نازنین
پاسخ به  saeid ..
11 ماه قبل

آخی عزیزم ولی یه چیزی بگم رودلم نمونه نمیدونم یه حسی بهم میگه تورومیشناسم نمیدونم چرا🤔

نسرین احمدی
نسرین احمدی
11 ماه قبل

دلنوشته شما نشان عشق و علاقه و محبت یه که بین شما و پدربزرگتان بود خیلی خوبه که احساسات خودت رو نوشتی چون همین نوشتن بهترین مسکن برای غمه.انسان با گریه به دنیا میاد وبا گریه از دنیا می‌ره هرچند بین این دو فرق هست ولی این نشان دهنده یک واقعیت هوالباقی است. برای مرحوم طلب غفران و برای شما نویسنده عزیزصبر و اجر جزیل از خداوند متعال خواهانم

Tina&Nika
Tina&Nika
11 ماه قبل

روحش شاد عزیزم درکت میکنم منم بابا بزرگم رو از دست دادم خیلی دردناکه با اینکه ۵ ساله بودم هنوزم دردش تو قلبمه

Tina&Nika
Tina&Nika
پاسخ به  تارا فرهادی
11 ماه قبل

درکت میکنم عزیزم روحشون در ارامش انشالله باشه

sety ღ
11 ماه قبل

میدونی تارا نمیگم غم آخرت باشه چون همیشه غم هست
مث لیلا هم نمیتونم خیلی قشنگ به مرگ نگاه کنم
بهت تسلیت هم نمیگم چون واقعا این واژه از نظرم جز یادآوری از دست دادنش هیچی نداره(شاید تو این قضیه نظرمون مخالف هم باشه پس اگه دلت آروم میگیره بهت تسلیت میگم و روحش شاد)
اما با تمام این ها خوب درکت میکنم
برو هر چقدر دوست داری گریه کن
هرچقدر که دوست عذاداری کن برای از دست دادنش
بعدش سعی کن بشی اون آدمی که پدربزرگت دوست داشت باشی
به زندگیت ادامه بده
بخند چون پدربزرگت قطعا شادی تو رو میخواسته
اما یادت نره هروقت دلت براش تنگ شد اگه خودت رو خالی نکنی نابود میشی
امیدوارم روز های بهتری در انتظارت باشن خواهری
به امید خانوم دکتر شدنت

لیلا ✍️
پاسخ به  تارا فرهادی
11 ماه قبل
لیلا ✍️
پاسخ به  لیلا ✍️
11 ماه قبل

این چرا اومد؟ گریه کن عزیزم تا سبک شی حالتو میفهمم چون مادربزرگم کسی که چندین سال پیشمون بود یک شب یهویی جلوی چشمم از دنیا رفت حتی لحظه آخرش هم بهم گفت گریه نکن حال بدی بود😥😥 بعد از گذشت سه سال هنوزم با یادآوری خاطراتش بغضم میگیره ولی کاری از دست ما برنمیاد جز دعا برای آرامش روح باید تسلیم قانون خداوند شد

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
پاسخ به  لیلا ✍️
11 ماه قبل

عزیزم…روح مادربزرگت شاد
واقعا خیلی سخته از دست دادن….😔

دکمه بازگشت به بالا
31
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x