دلنوشته

در سکوت شب…..

4.4
(8)

میگه که:

در سکوت شب، خانه زد فریاد
اما تو نشنیدی..!
دل به پایت افتاد ؛
آرزو کردم، بعد از تو عاقل نشوم
آشنای من؛
من غریبم بی تو ،
با خیابان ها من رفیقم بی تو
بعد تو عمرا من دگر عاشق نشوم…..
تو رفتی دگر ماه و آیینه خداحافظ!
بغض تو سینه خداحافظ….

خداحافظ -عرفان طهماسبی 🙂

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا : 8

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍

ضحیـــ، نویسندهـــ هـیاهو و ژوان🤎
اشتراک در
اطلاع از
guest
7 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐛𝐚𝐧𝐨𝐨
1 ماه قبل

من معتاد این بودم ینی:)

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
Zoha
پاسخ به  𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐛𝐚𝐧𝐨𝐨
1 ماه قبل

:))))

راه پله خونه گندم اینا ....
Dina
1 ماه قبل

جزو معدود موزیک های که آدم خواه ناخواه با شنیدنش ، اشکش در میاد!

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
Zoha
پاسخ به  Dina
1 ماه قبل

🙂

لیلا ✍️
1 ماه قبل

غم‌باد گرفتم که😞🤕

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
Zoha
پاسخ به  لیلا ✍️
1 ماه قبل

نبینم ناراحت باشی که😊

مجتبی فکرآرا
1 ماه قبل

چه جالب 😂 حداقل یکم تغییرات میدادی من خوندم دیدم همونه که.. جالب بود ایده افرین

دکمه بازگشت به بالا
7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x