اعترافاتخاطراتدلنوشتهمتن غمگین

آیینه

4.4
(13)

آیینه

به آیینه خیره میشوم.

تصویرم در آیینه سیاه، سفید و خاموش میشود.

جسمم را در آیینه تار و مبهم میبینم.

لبخند بر لبانم خشک میشود.

رمق و توان فریاد یا لب تر کردن هم گویی ندارم.

روی دُور تند نوار زندگیم مدام به عقب و جلو پخش و تکرار میشود.

صدای در گوشم فریاد از خستگی میزند.

در پیج و تاب خاطرات شیرین و مبهم، تاریک و آشکار زندگیم به ماننده چرخ و فلک بی وقفه در چرخشم.

در جایی که نامش را نمیدانم که وسعتش قابل حدس و گمان نیز نیست مبحوس به نظر میرسم.

حتی احساس خستگی، گرسنگی،و تشنگی ندارم.

گویی ساعت ها است در این مکان و زمان بر روی نقطه ای سیاه رنگ ایستاده ام.

#فکرآرا

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا : 13

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

مجتبی فکرآرا

آرایشگر و نویسنده🤍
اشتراک در
اطلاع از
guest
42 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐛𝐚𝐧𝐨𝐨
1 ماه قبل

عه آرایشگرین!
عکستونو دیدم دقیقا مثه همون پسرایی بود که میرن آرایشگاه از تو آینه از خودشون عکس میگیرن
حدسام ای هفته درست در میاد عجیبااااا
خسته نباشین

لیلا ✍️
1 ماه قبل

خداقوت👌👏 رنج عمیقی در بین واژه‌ها حس میشه. قلمتون واقعاً قوی و زیباست. امیدوارم در آینده کارهای بیشتر و متفاوت‌تری ازتون ببینیم✨

الماس شرق
1 ماه قبل

مثل همیشه‌عالی و زیبا حس ها رو به نقش کشیدی و با نوع نوشتنت باعث شدی که مخاطب با ت همراه بشه و جزء به جزء متن‌ات رو حس و درک کنه🤍✨️

لیلا ✍️
پاسخ به  الماس شرق
1 ماه قبل

سلام خوبی؟
چقدر جالبه که جدیداً زود به زود میای! قبلنا این‌قدر صداتون می‌زدم کسی حتی جوابم رو نمی‌داد اما تازگی‌ها خیلی از قدیمی‌ها اومدن.
خوبه که آقای فکرآرا اومد بلکه دوباره یه سری به اینجا بزنید.

آخرین ویرایش 1 ماه قبل توسط نویسنده ✍️
Fateme
پاسخ به  لیلا ✍️
1 ماه قبل

والا ما که دیگه اعضای قدیمو نمی‌بینیم

Fateme
پاسخ به  لیلا ✍️
1 ماه قبل

لیلا جون پارت منو تایید میکنی؟

لیلا ✍️
پاسخ به  Fateme
1 ماه قبل

تایید که والا میشه اما دسترسی اختلال داره بدون عکسه ها🤒

الماس شرق
پاسخ به  لیلا ✍️
1 ماه قبل

سلام مرسی
آقای فکرآرا دوستمن بخاطر اون اومدم تو سایت، بعدشم من ندیدم تو جای اسمی از من ببری چندپارت جدید رمانمم نبودی لیلا جان کم و کاستی باشه از خودت بوده!

لیلا ✍️
پاسخ به  الماس شرق
1 ماه قبل

بله متوجه‌ام. یعنی توی سایت بودی و دیدی که اسم می‌بردم؟! هر چند دیگه مهم نیست. یه رمان ارزش ناراحتی نداره فقط برام عجیب بود اون مواقعی که همش دیر به دیر می‌اومدی سایت و گاهی وقت‌ها واسه رمانم کامنت می‌ذاشتی هزار جور بهونه داشتی. اون موقع‌ها بی‌جهت خودم رو به در و دیوار می‌زدم که چرا خلوته و حمایتی نیست اما الان یه جورِ دیگه به نظر میاد.

لیلا ✍️
پاسخ به  لیلا ✍️
1 ماه قبل

من که دیگه اینجا فعالیت نویسندگی ندارم دختر🙂 اما از خودت بپرس چرا کامنت نذاشتم چون بازخوردی ندیدم. یکطرفه نمیشه که خواهرِ من

الماس شرق
پاسخ به  لیلا ✍️
1 ماه قبل

صحیح یک طرفه نمیشه، من از کسی درخواست نکردم که این کار و برام بکنه خودت سر حرف و باز کردی منم گفتم
وگرنه اشکال نداره از نظر من اینطوری بوده(لیلا مشکل داشته نتونسته)!

الماس شرق
پاسخ به  لیلا ✍️
1 ماه قبل

گاهی می‌یومدم سر میزدم رمانمم میزاشتم و جواب و هر کامنتی که لازمم بودم میدادم
والا لیلاجان این حرفا و گله هات باید برا کسایی بزاری ک دو روز غیبشون میزد به قول خودت صداشون میزدی من در حد اینکه کسی باهم باشه باهاش هستم
و اینکه میگی الان جور دیگه به نظر میاد، من فقط رو حساب احترامی که به دوستم دارم نوشته اش رو می‌خونم و براش کامنت میزارم
از بقیه بپرس چرا یهویی پیداشون شد!!

نازنین
نازنین
پاسخ به  الماس شرق
1 ماه قبل

ای بابا بعد عمری اومدی بیخیال بچه ها

لیلا ✍️
پاسخ به  الماس شرق
1 ماه قبل

ادامه این بحث خنده‌داره😂 اما خب قشنگ برو ببین من حتی چند بار شد دیدم کامنتی ندادی گفتم خب طبیعیه آدم که همش نمی‌تونه کامنت بذاره می‌اومدم واسه رمانت کامنت می‌ذاشتم اما از یه جایی به بعد دیدم نه، دارم با در و دیوار حرف می‌زنم.

الماس شرق
پاسخ به  لیلا ✍️
1 ماه قبل

آره واقعا خیلی خنده داره، مگه تو حمایت از کسی می‌کنی که حتما اون کس جبران کنه؟این اسمش حمایت نیس
حمایت خریدنه!
هیچکس مجبور نیس برای دیگری کامنت بزاره یا حمایت کنه خوشش اومد که چه خوب خوشش نیومد عاو چه بد هیچ حمایتی نکنه که توقع جبران داشته باشه
من هینقدر رمانم میزاشتم بعد دو هفته یادم میومده که باید ببینم تایید شده یانه و هربارم که بعد دوهفته پیدام شده جواب دادم و اگرم ندادم همون روز پارت جدید و گذاشتم.

لیلا ✍️
پاسخ به  الماس شرق
1 ماه قبل

بله… درسته، مجبور نیست! درست میگی زهرا جان، درست.

لیلا ✍️
پاسخ به  الماس شرق
1 ماه قبل

اگه این رو نگم ته دلم می‌مونه دیگه زیر پست آقای فکرآرا بحث رو ببندیم.
گفتی خوشش نیاد حمایت نکنه. به همین راحتی! این استدلال توعه؛ اما یه‌کم افق دیدت رو زیاد کن نویسنده‌هایی رو دیدم با تجربه ده سال یا بیشتر برای کارهای نویسندگان تازه‌کار هر چند خوششون هم نیاد کامنت می‌ذاشتن چرا؟ چون وظیفه خودشون می‌دونستن اشکالات کار، نقاط ضعف یا مثبتشون رو بگن اگه همه مثل تو فکر می‌کردن یه مبتدی رو در نظر بگیریم همون اولِ راه قلم رو می‌بوسید می‌ذاشت کنار

آخرین ویرایش 1 ماه قبل توسط نویسنده ✍️
الماس شرق
پاسخ به  لیلا ✍️
1 ماه قبل

نویسنده نوپا نیاز به یک حمایت واقعی داره نه یک حمایت الکی
من گفتم خوشش نیاد کامنت نزاره، چرا بزاره؟این که پایین پست به قول تو نویسنده مبتدی کامنت بزاره اونم با یع نظر بد خیلی خوبه، میزنه کل اعتماد به نفس طرفو خرد می‌کنه، تو یکم افق دید تو باز تر کن لیلا جان، وقتی کارت خوب نباشه همین که بازخوردی نداشته باشی بهتر از اینه که کلی کامنت منفی داشته باشی فقط بخاطر اینکه مبتدی و خواسته کمکت کنه
نویسندگی استعداد نیست که یک دفعه توی تو به وجود بیاد و تو بیایی خلقش کنی که یکی استعداد بالاتر بیاد ایرادتو بگیر!!
نویسندگی یک تراپی که کل روحیات و وجودتو به چالش می‌کشی و بعد به مخاطب میرسونی
نمی‌دونم این چه دیدگاهیه که تو داری، حمایت باشه ولی الکی یا راستش فرق نداره فقط باشه!!!

لیلا ✍️
پاسخ به  الماس شرق
1 ماه قبل

منم منطورم دقیقاً همین بود اگه توجه کنی گفتم نکات ضعف! نگفتم تعریف و تمجید کنه. بعدشم اگه من دنبال حمایت بودم که بعد دو ماه از تموم شدن رمانم نمی‌اومدم کارهای دوستان رو دنبال نمی‌کردم! چرا چون احساس مسئولیت در قبالشون دارم و نمی‌خوام تنهاشون بذارم.
اصلِ بحث من می‌دونی چی بود؟ تلخی قضیه اینجاست که شما همیشه بودین توی سایت اما اون وقت‌هایی که به نفع خودتون بود. کار و این چیزها بهانه بود.
تمام.

الماس شرق
پاسخ به  لیلا ✍️
1 ماه قبل

می‌دونی بدی تو کجاست اینه کاری که می‌کنی براش منت میزاری، یع طوری حرف میزنی انگار فقط تو لیلا هوای همه رو داشتی
تا جایی من خودم شخصن در توانم بوده از همه مخصوصا تو حمایت کردم ولی چون استمرار نداشته هیچ‌کاری نکردم و فقط تو بودی
حالا ک تو خوبی من بد لیلا جان اینم یادت باشه وقتی یک کار خوبی می‌کنی نباید هی یادآوری‌اش کنی چون اون واقعی نبوده اوکی؟!
برای هر حمایتی کردی یع معذرت که جبران نشده چیبگم دیگه والا!

لیلا ✍️
لیلا
پاسخ به  الماس شرق
1 ماه قبل

متاسفانه منظورم رو متوجه نشدی. من دیگه اصراری به توجیه کردن یا ثابت کردن خودم نمی‌بینم😔 امیدوارم موفق و مانا باشی زهرا جان. خدانگهدار

Fateme
1 ماه قبل

خسته نباشید جناب فکرآرا
متن شما اون حسی که انتطار دارین رو به قلب مخاطب منتقل میکنه و این خودش یه استعداده
خسته نباشین

نازنین
نازنین
1 ماه قبل

واقعا عالی بود با تک تک جملاتتون حس رو به خواننده منتقل میکنید اگر تمایل ووقتش رو داشتید با همچین نوشته های زیبا وبی نقصی مطمئنم میتونید یه رمان زیبا هم بنویسید خسته نباشید

نازنین
نازنین
پاسخ به  مجتبی فکرآرا
1 ماه قبل

خب حداقل متن های شاد هم بنویسید آخه من هر دفعه کلی اشک میریزم کلا نیم ساعتی توحال هوای غم نوشته ی شما میرم

نازنین
نازنین
پاسخ به  مجتبی فکرآرا
1 ماه قبل

امیدوارم موفق باشید

راه پله خونه گندم اینا ....
Dina
1 ماه قبل

قلمِ شیواتون ، مانا:)
زیبا می‌نویسید ، زیبا توصیف می‌کنید
با استعدادی که در قلمتون وجود داره … به نظرم میتونید گریزی هم به ژانر هایِ دیگه بزنید …
گرچه سبکی که درِش متونتون رو می‌نویسید مشخصا توش بسیار موفق هستید 🙂
بدرخشید🙌🏾

لیلا ✍️
پاسخ به  Dina
1 ماه قبل

دینای عزیزم😍 تو خودت قلم‌نوازی😂 کجایی دختر؟

راه پله خونه گندم اینا ....
Dina
پاسخ به  لیلا ✍️
1 ماه قبل

سلام عزیزِ دل ، حالتون چطوره خانم مرادی ؟
خوبین؟؟
در گیرِ آزمون هایِ پایان ترم و مدرسه و … بودم .✌🏾😁
اما دیگه آخر سالی اومدم یه سری به سایت بزنم ، چه حسنِ اتفاقی که الان پیداتون کردم … ❤️✨
راستی ، یه سوال ، رمانِ جدید در سایت قرار نمیدید؟؟

لیلا ✍️
پاسخ به  Dina
1 ماه قبل

خوبم عزیزم، شکر☺ موفق باشی عزیزم. یه کارِ جدید در حال تایپ دارم تا بتونم تمومش کنم یه‌کم طول می‌کشه. اما اگه دلت خواست می‌تونی توی تک رمان و یا رمان‌بوک شولای برفی یکی از کارهای قدیمیم رو ویراستاری کردم بخونی😍

راه پله خونه گندم اینا ....
Dina
پاسخ به  لیلا ✍️
1 ماه قبل

مرسییی❤️✨
حتما با کمالِ میل:)))))

لیلا ✍️
پاسخ به  مجتبی فکرآرا
1 ماه قبل

چرا فکر می.کنید ندارید؟! از کلماتتون احساس می‌باره. لطفاً خودتون رو دستِ کم نگیرید.

درکتون می‌کنم چون منم توی کمدی و جنایی اصلاً خوب نیستم.

آخرین ویرایش 1 ماه قبل توسط نویسنده ✍️
راه پله خونه گندم اینا ....
Dina
پاسخ به  مجتبی فکرآرا
1 ماه قبل

علی رغمِ اینکه می‌فرمایید سر رشته ای ندارید ، ولی بسیار حرفه ای و فکر شده می‌نویسید …
ای کاش میشد نوشته هاتون رو تویِ یک کتاب جمع کرد … یقینا اون کتاب، منبعِ حس و زیبایی میشد .
موفق باشید.

راه پله خونه گندم اینا ....
Dina
پاسخ به  مجتبی فکرآرا
1 ماه قبل

چه خوب ، بی صبرانه منتظرِ خوندنشم🙌🏾
موفق باشید

دکمه بازگشت به بالا
42
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x