رمان بامداد عاشقی پارت ۳۱
قابلمه ی فسنجون رو گذاشتم روی گاز و دستام رو شستم،در همین حین گوشیم روی میز غذا خوری لرزید..دستم رو سری با حوله خشک کردم, شماره ناشناس بود تا بخوابم جواب بدم قطع شد..رفتم بالا و دوباره خودم شماره رو گرفتم بعد از چند بوق جواب داد
_الو
صداش برام آشنا بود ولی نتونستم تشخیص بدم کیه
_سلام..تماس گرفته بودین؟
_خوبی آنا خانم..کسری هستم
در عجب بودم برای چی باهام تماس گرفته؛ البته کمی استرس داشتم
_میخوام ببینمتون
کم مونده بود شاخ در بیارم
_منو؟!..برای چی
صداش کاملا جوری بود که ناخودآگاه بخوام اعتماد کنم
_درمورد پروانه است ،میخوام با شما که دوست صمیمیش هستی صحبت کنم
_پروانه!
_اگه میشه امروز بیاین توضیح میدم..آدرس رو هم اس ام اس میکنم
چون موضوع مربوط به پروانه میشد قبول کردم
بعد از چند دقیقه آدرس رو برام فرستاد زیاد هم دور نبود
یک ساعتی طول کشید تا حاضر بشم..با تیپ اسپرت از خونه زدم بیرون،آدرسی که داده بود ی پارک بود..روی صندلی نشستم و منتظر موندم بیاد،حال و هوای پارک رو دوست داشتم
شاید نیم ساعتی گذشت که از دور دیدمش طبق معمول سویشرت پوشیده بود و کلاهش هم گذاشته بود سرش
نمیدونم چرا ولی دوست نداشتم به چشم بد بهش نگاه کنم..دوست داشتم اعتماد کنم نزدیک که شد از جام بلند شدم و سلام دادم
_خوشحالم که اومدی
لبخندی زدم و گفتم:
_پروانه دوست دوران بچگی منه محاله نیام
لبخند کجی زد و نشست روی صندلی و بعدشم من نشستم
_خب راستش نمیدونم چطور باید شروع کنم،ولی دوست ندارم مقدمه چینی بکنم
زل زدم توی چشماش و گفتم
_منم همین طور پس راحت بگو حرفتو
دستاش رو تو هم قفل کرد و بدون مقدمه شروع کرد
_من از پروانه خوشم اومده از اونجایی که متوجه شدم با شما خیلی صمیمی هستش خواستم باهاتون درمیون بزارم و البته قصدم جدی هستش..بعد اینکه آشنا شدم باهاش
بی دلیل شاید ولی خوشحال شدم از این موضوع..شاد از این که یکی بود دوستش داشت و باید منم کمکش میکردم
_اگه میشه باهاش حرف بزنید و راضی کنید اگه شد بهم زنگ بزنه
_حتما نظرش رو درموردت میپرسم
لبخندی بهم زد و بعد از چند لحظه از داخل جیبش چند تا شکلات بیرون آورد
حواسم نبود که دستم رو گرفت و گذاشت تو مشتم
خوشحال شدم از این همه شکلات هایی که بهم داده بود..با ذوق گفتم
_خیلی ممنووون
_خواهش میکنم بابا
از جاش بلند شد که منم سری بلند شدم
_پس مطمئن باشم باهاش حرف میزنی؟
_اره بابا..تو هم جای برادرم،حتما میگم
جلو اومد و در یک حرکت ناگهانی منو تو آغوش گرفت..توی شک کارش بودم و نتونستم حرکتی بکنم..بغلم کرد و بعد ولم کرد
به چشمام خیره شد و گفت
_ممنون بابت این کارت،قول میدم جبران کنم
سعی کردم کارای گذشته اش و این حرکتشو فراموش کنم..
_کاری نکردم که
قصد رفتن داشت دیگه
_پس اوکی شد بهم خبر بده..لطفا بیشتر از یک هفته طول نکشه
و مثل همیشه به جای خدافظی دست شو بلند کرد و رفت..
من هم توی شک کاراش و حرفاش بودم و هم خوشحال..تکلیفم با خودم مشخص نبود اصلا
هوا کم کم داشت تاریک میشد سری رفتم خونه و ترجیح دادم خیلی زودتر بخوابم تا فردا ی فکری بکنم و امشب ذهنم درگیر نباشه.
(حمایت فراموش نشه)
آریا میفهمه و برداشت بد میکنه مطمئنم
باید منتظر پارت های بعدی باشیم..ببنیم چی میشه 😊
ممنون که خوندی 🌷
اونوقت باید به حساب نویسنده جان برسیم 😡😡
😂
یعنی اون شکلاتا چی بودن نکنه میخواد بلایی سرش بیاره اصلا کسری مشکوک میزنه برا چی آنا رو بغل کرد
چیزی نمیگم تا پارت های بعدی مشخص بشه 😊💫
ممنون از نگاهت 🌻
من که میگم اون عکس گرفته و میخواد برا آریا بفرسته تا رابطه آریا و آنا روخراب کنه
پارت های آینده ایشالا مشخص میشه 😁
ممنون از نظرت تینا جان 😊
وای تروخدا چیز بدی نباشههه تروخدااا
ایشالا که نیس 😁
چرا همتون غیب شدین انگار فقط من عضو سایتم فاطمه تو که تا چند دقیقه پیش بودی یعنی پیامم رو ندیدی ؟ من دیگه رفتم اَه😑😑
من هستم سر میزنم به سایت زود به زود 😁
بفرما 😊
به خدا تموم انرژیم رفته یعنی چی آخه وقتی رمان نذاریم میفهمن یه من ماست چقدر کره داره…اینجوری بهتره منم دارم کوچهباغ رو تایپ میکنم تا خوانندهها از خاموشی درنیان پارت جدید ممنوع
امیدوارم بعداز چندرو پارت دادی ازخاموشی دربیارن..ایشالا 😁
ببینیم نتیجه میده واسه تو
حالا ببینم چی میشه امیدوارم …آخه خیلی بده هر چقدر هم سرشون شلوغ باشه یه سر زدن به سایت که مشکلی نیست من چقدر رمانهای ستی و سحر و … رو حمایت کردم نتیجهاش چیشد ؟؟
اونا هم خواننده خاموشن؟!
تا الان که خاموشن معلوم نیست کجا غیبشون زده
ستی که فک کنم دیگه رمان پارت گذاری نمیکنه..برای همین شاید نیست
سحر هم که ندیدم زیاد کامنت ازش
این که نشد منطق روزایی که پارت میذاشت هممون حمایتش میکردیم باید بهم دلگرمی بدیم نه اینکه تا کارمون تمون شد همه رو فراموش کنیم
دقیقا منم همینو میخواستم بگم
ولی متاسفانه اونا بعد تموم شدن رفتن 😞
عشقم بخدا رفتم صبونههه
من همیشه پلاسم تو سایت
فاطی زیررمانت نظر دادم حتما بخونش
این رمان مائده رو چرا نمیزاره
اونم انگاری از حمایت های کم خسته شده 😂
تو خودت ببین آخه فاطی رمانتو ده ساعته گذاشتی هنوز به صد نرسیده بعد رمان فرفری🤦♀️🤦♀️ من اصلا چیزی نمیگم خودمو نام نمیبرم که ریا نشه ولی خدایی رمان تو و مهسا از خیلی از رمانهای دیگه بهترن
ویو منظورته یا رمان؟
اره ویو هاش بالاس خدایی 😊
منظورم رمانه میگم ویو شما کمتره
متاسفانه 😞🤦🏻♀️
عزیزم من اون فاطی که رمان میزاره نیستم 😃😃 من فقط خواننده ام
دقیقا از همین حرصم میگیره من تمام تلاشم رو میکنم که رمان یه چیز جدید و واقعی باشه همه ی این پارت هارو قبل از عید نوشته بودم اما وقتی میزارم دوباره میخونم که نکنه یه وقت خواننده از یه جایی خوشش نیاد
در نهایت از خیلی از رمان های دیگه ویو کمتره
رمان جدیدت به نظرم قشنگ بود
دیدم پارت اولش رو 😊
ولی انگاری قراره بعدا بزاری مد وان
ارع اونجا هیچ حمایتی نداره
لطف داری عزیزم
گذاشتی تو سایت حتما میخونم اینجا😊
عااالییی و هیجان انگیز😂😂😁❤
ممنون از نگاااهت😊✨
ویو های منم واقعا کمن برای خودم هم عجیبه که دیروز پونصد تا شد چون همش دویست سیصد تا بوده با اینکه حالا به جز این چند روز همیشه پارت گذاری منظم داشتم و پارت هام رو طولانی کردم💔😑من که چند روز نمیذارم
دقیقاااا
هر از گاهی میره ۵۰۰😞 و بعدش دوباره مثل قبل میشه
کامنت ها رو هم که نگم دیگه..
من فکر کنم ده تا پارت فقط افتاده بودم رو دور دویست دیگه ته ته اش سیصد خب آدم واقعا حرصش میگیره
من هیچ تعریفی از رمان خودم ندارم و نمیکنم و هیچ وقت قرار نیست بگم که بی نقص و عالیه…اما حتی اگه افتضاح هم باشه من پاش زحمت میکشم؛پارت طولانی مینویسم بدون توجه به شرایط فعلی زندگیم که توی وضعیت آنچنان خوبی نیستم.بالاخره طبیعیه که انتظار حمایت داشته باشیم همه🙂
حالا ویو هاش که بالای ۳۰۰ نمیره هیچ
حداقل اونا با کامنت ها میتونن دلگرمی بدم
ولی فقط خواننده خاموشن
دقیییقا😑اتفاقا الان داشتم یه سری از پارت هام رو چک میکردم بذار بهت بگم.219,280,200🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️این از ویو من
انرژی هامون میره دیگه
امیدوارم درک کنم
و تمام پارت های با کامنت هاشون بهمون دلگرمی بدن
تا با انرژی و قدرت ادامه بدیم
من بعضی مواقع نظر نمیدم چون وقت ندارم ولی حتمالا امتیاز رو میدم برای رمان ها
اره به خدا
من که از اولش هم خیلی حمایت هام زیاد نبود ولی گفتم عیب نداره ولش کن شاید چون تازه دارم میذارم؛ولی الان که قسمت های مهم رمانه میبینم هنوز همونه...آدم برای هر کار بزرگی باید انگیزه ی بزرگ داشته باشه.من با حمایت کم تا اینجا سعی کردم تلاش کنم و اشکالات رو برطرف کنم اما الان که جلو رفتیم تا اینجای داستان دیگه چه انگیزه ای داریم؟!
اصلا به این فکر نمیکنن خواننده ها
که نویسنده تلاش میکنه مینویسه..من موقع تایپ تو گوشی سردرد میگیرم این چند وقت
ولی میزارم بازم تو سایت
و دوست دارم حمایت بشه 😞🥺
دقیقاا🙂💔به جون مادرم دیگه با عینکم هم بد میبینم نمره چشمم رفته بالا انقدر که شبا پای گوشی تایپ کردم تا صبح
از گردن و دست و چشم و مغززز داریم مایه میذاریم مثلا🤦🏻♀️
وااای چقدر مثل منی🤣🤦🏻♀️
دیگه نذار من الان دارم تمرین بدنسازی میکنم ولی بازم میام به سایت سر میزنم هر کی میگه کار دارم بهونهست
منم تا دقیقه نود قبل باشگاه تو سایتم
بعدشم تا از باشگاه میزنم بیرون میام🤦🏻♀️
در کنار این ها تدریس هم دارم،خودم هم آموزشگاه میرم کلاس،تمرین هام هست ولی بازم میام😐
دیگه یه سر زدن ساده که از آدم کم نمیکنه من حالا قبلنا توقع حمایت بیشتر داشتم ولی الان میخوام حداقل مثل قبل شه
🤦🏻♀️
اصلا انقدر عصبی ام که حد نداره همین الانشم گردن درد دارم،دارم خونه رو مرتب میکنم فردا مهمون داریم اما هنوزم هستم
منم مثل تو میدونم از این به بعد چیکار کنم از این به بعد یه کامنتهای بذارم حظ کنند
لیلا یه جوری شاکیی انگار هیچ کس کامنت نمیذاره زیر رمانت🤣
مطمینی پریود نیستی؟؟😁🤣
🤣🤣🤦🏻♀️
نه بابا تازه تموم شده ولی اعصابم از دستتون خورده من که مثل سابق مینویسم پس چرا ویو کمه؟
خب به ویوت دقت نکردع بودم🤣
نیوشا تو چند سالته؟😊
16
نمیدونستم برای همین پرسیدم 😊👍
اشکالی نداره که🥲بیشتر همه همدیگه رو میشناسیم
👍😁
اره بابا بهونه است دیگه
یعنی اصلا گوشی نمیگیرن دستشون.. البته تو خیلی حمایت کردی دوستان رو 😊
ولی از الان نمیکنم از هر دست بدی از همون دست هم میگیری..
👍👍
حداقل ما ها که میدونیم حمایت چقدر دلگرمی میده..حداقل هم دیگه رو حمایت کنیم خب
آره تو و غزل و نیوشا..بازم خوبین ولی من فعلا پارت نمیذارم تا همه چی روال قبلش داشته باشه
ما تا آخر هستیم 😁
و بی صبرانه هم منتظر پارت های قشنگت هستیم
می تو👍🏻
والا من وقت و جونمو از سر راه نیاوردم با وجود ضعیف بودن چشم و عینک بازم مینویسم ولی به یه امیدی از الانم تو خلوت خودم مینویسم تموم که شد پارت میذارم بوی گندم هم فقط یه پارت تایپش مونده حتی اگه کامل هم باشه حالاحالاها نمیذارم
واای از بس تو گوشی رمان خوندیم و تایپ کردیم چشمامون ضعیف شده 🤦🏻♀️
به خصوص قبلا که خیلی رمان میخوندم منم تو گوشی
من که چشمام ضعیف بود خودش بدتر هم شده😂
ولی بچه ها خدایی یه چیزی بگم؟
بوگو😊
یه سری رمان ها هستن(منظورم فقط این سایت نیست)که واقعا حول محور یه داستان نمیچرخن و داستان مشخصی ندارن و فقط مثل ولاگ روزمرگی نوشتن انگار…اما ویو ها عالی حمایت ها عالی😐حس میکنم داره در حق رمان های ما ظلم میشه
اونا رمان نیستند حتی اگر هم ویوش بالا باشه محبوب نیست الان ندا یاسی ساشا سبحانی دنیا جهانبخت هم فالووراشون زیاده ولی چه آدم مفیدی بودن هوم؟
رمان باید حول محور یه موضوع خاص باشه وگرنه میشه زندگینامه نه اینکه همش بلا سرشون بیاد نه اوج و فرود داشته باشه
آره بابا میدونم ولی آدم قاطی میکنه خب اونا با موضوعات قدیمی و کلیشه ای اونجوری بعد ما…..
ببین تو الان برو رمانهای سایت رمان بوک رو نگاه کن بعد با رمانهای رماندونی مقایسهاش کن خیلی فرقه بینشون بیشتر رمانهای اونجا با قلم قوی و موضوعی متفاوته برای همینه محدویت زیاد دارند ولی زیاد شناخته شده نیستند چرا چون مردم ما عاشق حاشیه و چیزای به درد نخورن دنبال سواد فکری نیستند که پس فردا یه چیزی از رمان یاد بگیرند..ولی تو سایت رماندونی هر بچهای گوشی دستش گرفته و داره تخیلات مسخرهشو به خورد مخاطب میده
👍🏻👍🏻👍🏻
ولی دقیقا مشخص نیست چرا فالوور بالا دارن
یا اینا چرا ویو بالا دارن..حالا کاری به این نداریم ما
فقط میگیم ما هم زحمت میکشم خب
دقیقا متوجه میشم کدوم رمان ها رو میگی
ولی دلیلش چیه خب!؟
دلیلش مشخصه عزیزم…کلیشهههه و یه سری چیزهای دیگه که گفتنش زشته🤦🏻♀️
🤣🤦🏻♀️👍👍
به عنوان مثال:رژت رو پاک میکنی یا به روش خودم پاک کنم🤦🏻♀️😐دستمال هم که هنوز اختراع نشده مثل اینکه
یا اینکه پسره میره بیمارستان دختره تو نمازخونه بیمارستان براش نماز میخونه یهو به هوش میاد
یا اینکه یکی عاشق متجاوزش میشه که کلاااا آشغاله.اصلا امکان نداره که کسی عاشق یه روانی سادیسمی بشه که بهش ….. کرده اینا همش زاییده ی ذهن نویسنده ی اون رمانه🤦🏻♀️
واای این آخری رو بیشتر کانال های روبیکا گذاشتن چقدر هم عضو داره کانالشون ۲۵۰هزار مثلا 🤣
اولی یا رو که دیگه هیچی 🤣🤣
پس خدا رو شکر که من روبیکا ندارم خدا رو هزار مرتبه شکر که اینا رو نمیبینم😂😂😂
یعنی تعریف غیرت تو رمان های ایرانی فقط یه چیزه:رژ🤦🏻♀️
پاک کن تا پاکش نکردم 🤣
دستمال هم که وجودش کاملا انکار شده🤣🤣🤣
بعد جالب اینجاس که دختره خوشش میاد و قند تو دلش آب میشه💔😐
من بابامم بهم همچین چیزی نمیگه بعد یه پسره ی الدنگ بخواد به من اینجوری بگه دهنش رو از هزار جهت پاره میکنم بعد با نخ و سوزن میدوزمش
دقیقا
ولی تو واقعیت تیکه پاره میکنن طرفو 😂
دستمال..نه ممنون 🤣🤣🤣
فقط عضو هاش🤦🏻♀️
با این موضوع رمان 🤣
دقیقا الان دیگه ژانر تجاوز از مد افتاد یه مدت بود خیلی طرفدار داشت ولی الان دیگه نه
همین الانش هم هست خواهر نمیخوام اشاره مستقیم کنم😂
میدونم هست منظورم اینه که دیگه نباید بنویسن قدیمی شد
آدم باید دنبال چیزای جدید باشه فرق یه نویسنده با یه آدم معمولی اینه که داستان های جدید خلق کنه
من آخرین رمانم که تو تایپه و هیچ جا پخشش نکردم رو با شنیدن یه آهنگ نوشتم خیلی چیز عجیب غریب و جدید و خاصی نیست ودی خیلی هم موضوع کلیشه ای نداره
من هم تمام سعی کردم این رمان خیلی کلیشه ای نباشه🙂
من میترسم کور بشم به خدااا..چون از بس تو گوشی متن میخونم 🤣🤦🏻♀️
من دیگه رمان نمیخونم قدیما خیلی میخوندم ولی از وقتی شردع به نویسندگی کردم کنار گذاشتم و فقط میام اینجا رمانهای سایت رو میخونم ..ولی از الان نشون بقیه میدم الان برو یامور رو ببین هیچکس کامنت نذاشته نوبت بقیه هم میرسه
هیچکی طرفم نیاد بدجور آتیشیم بین ست هم دارم کامنت میذارم
منم دیگه نمیخونم چند سالی خیلی زیاد میخوندم
اره خب حداقل باید همدیگه رو حمایت کنیم ولی خب..
من دیگه واقعا پارت نمیزارم اگه قراره اینجوری پیش بره
من هر روز ایده ی جدید برای رمان به دهنم میرسه که همشون هم متفاوت هستن
به جز بخاطر تو یه رمان آماده دارم یکی در حال تایپ و دوتا که خلاصه شو نوشتم و ایده اش رو تو ذهنم دارم
ولی اگه از این رمانم خیلی حمایت نشه دیگه امیدی نمیمونه برام که
منم همش دلم میخواد جدیدترشو هم بنویسم
یکی دیگه به جز این شروع کردم حالا
من انقد ایده میاد به ذهنم خسته شدم ولی کو دست نوشتن؟
عب نداره حالا
برای خودت بنویس..شاید تا اون موقع حمایت ها هم بیشتر شد
دقیقا منم
من هر دیقه میگم اشکال نداره تو یک ماهه اومدی هنوز اونقدر طرفدار پیدا نکرده رمانت ولی خب مگه میشه اخه؟
مرسی عزیزم لطفاپارت طولانی بده
ممنون از نگاهت 🌷
حتما..تا جایی که بتونم مینویسم 😊
عزیزان چه دل پری داریناناامیدنشین پرقدرت ادامه بدین هرکاری سختی خودشوداره دیگه بایدصبورباشید
صبوری چقدر آخه واقعا🙂ببینید خودتون ما دیگه انگیزه مونو از دست دادیم همه ی توانمون رو داریم میذاریم دریغ از یه ذره حمایت
چرا ما ۲۴ساعته تو سایتیم🤣
حق
شماهنوزآول راهیدپس طبیعی هستش که پستی بلندیای زیادی سرراهتون باشه پس اگه ب خودتوکارت ایمان داری عشق علاقه داری پائ همه چیش وایسا
به نویسندگی علاقه داریم..
اما خب دوست داریم خواننده ها خاموش نباشن و حمایت کنن😊
بالاخره هر کسی هر چقدر هم به کارش علاقه داشته باشه یه انتظاراتی داره هیچکس چشم بسته وقت نمیذاره کاری انجام بده.الان هم فقط من نیستم خیلی ها ناراضی هستن از این اوضاع
یه مثال الان میزنم فوتبال بدون تماشاگر جذابتره یا با تماشاگر زیاد ؟ سینمای خالی فیلمی اکران میشه🤔
حالا اینجا که حمایتش از رمان وان بیشتره
من دیگه توی رمان وان کاری با مخاطبا ندارم چون دیگه واقعا از گفتن خسته شدم
خیلی وقته دیگه فقط واسه ول خودم میزارم اما نمیتونم عین اولیل پر انرژی باشم
اونوقت با این وضع حمایت کردنشون پارتگذاری مرتب هم میخوان
خواننده بدون هواداراش هیچه کارگردان به خاطر مخاطب فیلم میسازه پس یه نویسنده هم به امید بینندههاش دست به قلم میشه من به سختیش کار ندارم نویسندگی رو دوست دارم و واسه دل خودم تایپ میکنم اما وقتی تو سایت عمومی میذارم به یه امیدی دلمو خوش کردم
ای باباشبیه لشکرشکست خورده هاشدیدپاشیدخوتون جم کنیدببینم هرکاری اولش سخته لیلی جونم
لشکر شکست خورده 🤣
والله😂😂😂
عزیزم من که دیگه اول راه نیستم سختیامو کشیدم وقتی تا پارت بیست و خوردهای کامنت نذاشتن اون موقع روزای سختم بود نه الان که باید بیشتر حمایت کنند
لیلا من هر پارتی که گذاشتی خودم زیرش کامنت بارونت میکنم
حمایــــــت حـــــمایت🤣
من چیییی
گناه دالم🥺🤣
بابا به خداوندی خدا انقدر کار رو سرمه که اضلا بعضی مواقع اسمم یادم نمیاد🤣🤣
ولی اینو بدونین که من هر کامنتی زیر رمانتون گذاشتم یعنی خوندمش ولی وقت ندارم پیام دیگه ای بدم♥🤣
توخوبی منوببین دوروزپیش تولدشوهرم بودامروزیادم افتاده حتی یه تبریک ساده هم نگفته بودم بهش
وااای 🤦🏻♀️
باشه 😊
این رمانتیکمونم که اومد
🤣👍
من تا شش دقیقه دیگه باید برم کلاس ولی هنوزم تو سایتم🤣🤣
حالانمخوای پارت بدی ازگندم
لیلا فعلا قهر کرده🤣🤣
لیلا جوجوی عمووووو
قهر نکن دختر خوشگلللل
بیا ببین عمویی برات چی خریده🤣🤣🤣
توخودت چی احیانانمخوای پارت بدی
امروز که اصلااا نمیرسم. ایشالله اگه فردا سرم ازاد بود پارت میدم🤣🤣
نه گفتم که تا همه چیز درست شه بعد خودمم به یه استراحتی نیاز دارم
من خیلی وقته به این نتیجه رسیدم ای طرفی هم دیگه بیحس شدم
فقط واسه دل خودم میزارم
واقعا از این وضعیت خسته شدم
من این چند روز نمیام کلا سایت🙂✋🏻
عه نیوشاااااا
نهههه
هم پارت میخوایم..هم حمایت 😞
دیگه کاری نمیشه کرد نمیکشم واقعا شاید یه چند روز نباشم بهتر باشه
😞
انقدر انرژیم پایینه که حتی حوصله تایپ تایتل رمان هم ندارم چه برسه به خودش.البته فکر نکنم برای کسی مهم هم باشه😂
نههه
من که منتظرم خیلی زودتر پارت بدین😄
تو لطف داری❤🥲
منم حمایت میکنم کامنت میزارم ولی واقعا پارت نمیزارم
ای بابا 🤦🏻♀️
من منتظر پارت هستم..ولی هر طور دیگه خودتون راحتین
رمانت خوبه، خیلی خوب پارت میزاری مرتب مثه بعضیا نیستی ک اصن ب خواننده اهمیت نده😒
واقن ک میخام نویسنده رمان غرامت رو پاره کنم بس ک منو زجر داد متاسفم براش
ممنون ترنم جان 😊✨
🤦🏻♀️😂
من اصلا قصد جسارت و بی احترامی به تو رو ندارم گلم…..
ولــی به نظرت این کار درسته که یه نویسنده رو با نویسنده ی دیگه مقایسه میکنی؟!
شرایط زندگی هر فردی با بقیه متفاوته و شاید اون نویسنده نتونه سر اون موقع پارت بذاره….. 😊
و به نظرم باید اون فرد رو درک کنیم حالا من روی نویسنده ی غرامت زوم نمیکنم ولی شاید بعضی مواقع نویسنده ها از حمایت کم شاکی بشن عزیزم….
اولا که سلام عزیزم
همینطور که گفدی رمان غرامت، نویسنده رمان کیه؟منم
دلیل نمیشه که شما بیای زیر رمان کسی دیگه و من رو با نویسنده ای دیگه مقایسه کنی
واقعا متاسفم که من از اول رمانم هر رور پارت گذاری میکردم حتی روزی چندتا پارت میزاشتم الان چون یع سری مشکلات شخصیه نمیتونم پارت بزارم نویسندهای شدم که به خواننده اهمیت نمیدم؟
چه جالب پس کی قراره خوانندهها نویسندهها رو درک کنند.
منطق کاملا اشتباهی داری، از این به بعد گلایه داری با خودم بگو
👌🏻
با احترامی که برای همه خواننده ها دارم
اما بعضی ها واقعا یکسری چیز ها رو درک نمیکنن!
هووووف
بچه ها ولی واقعا بعضی ها کار دارن یا شاید نت و شارژ ندارن مثلا خود من کلی کار ریخته سرم ولی فقط میتونم بیام امتیاز بدم واسه نظر دادن هم کم وقت دارم بالاخره درک کنین به نظرم چند روز پارت نذارین ولی شاید ادمین گیر بده
واقعا نوشتم به کامنت خیلی وقت نمیگیره
بعدم چند نفر نت ندارن؟؟
هرکسی هل موقع که خوند میتونه نظرش رو بده
چرا فکر میکنید ویو های سایت کمه اصلا ۱۰۰ نفر نت ندارن
بقیه چی؟
یه نویسنده حداقل یکم انید میخواد واسه ادامه دادن دیگه اما ما الان اون امید رو نداریم
دقیقا
👌🏻
کاملا موافقم با حرفات👌🏻
تانسو جان درست میگی ها ولی خب مثلا من نویسنده که هر دیقه بیکار نیستم ولی میام مینویسم وظیفه مه
نیاز دارم در قبال زحمتی که میکشم و وقتی که میزارم حمایت بشم تشویق بشم دیدی اگه یه روز پارت نزاری چقد خواننده ها شاکی میشن
نویسنده ها هم وقتی ویو و کامنت و لایک ندارن همین حس رو میگیرم
موافقم
مثلا اخرین پارتی که من از رمانم نوشتم ۱۷٠ ویو بیشتر نداره لعد اونوقت پارت سوم رمان نزدیک ۶٠٠ ویو داره؟
چطپری انقدر ویو ها پایین میاد یه دفعه!!!
واقعا من یه پارت ۵۰۰ تا ویو دارم یه پارت کمتر از ۳۰۰ تا
متاسفانه هیچوقت نویسنده های که تو این سایتا بدون هیچ چشم داشتی پارت گذاری میکنند درک نمیشن!
خیلی از نویسنده ها هستن که کانال وی ای پی میزارن اما حتی زمان بندی درستی هم ندارن ما با اینکه رمان رو سایت تایید میکنه و چند ساعت طول میکشه حداقل بازم زود پارت میدیم
جدا از این اونا از رمانشون پول درمیارن اما ما بدون هیچ چشمداشتی مینویسیم و فقط یه حمایت ساده میخوایم
رمان دلارای هم وی ای پی هستش هم سایت
هراز گاهی میاد ی پارت میده میره 🤦🏻♀️
ببخشید کلا امروز ی کم گیج میزنم
غزل درست میگه شرطی کنین اگه شرط نرسه پارت ندین اما خوب ستی هم راست میگه شاید نظر ندن و رمان رو فراموش کنن
البته گفته بودی ژانر تجاوز دیگه دنبال کننده نداره
ولی برعکس ژانر تجاوز ،ازدواج اجباری ، استاد دانشگاه و کل کل و لوس بازی پاک کردن رژ با لب و هزاران لوس بازی
واقعا مردم دنبال ی رمان خوبی نیستن و دنبال چرت و پرتن بعضی رمان ها چرت و پرت کاملا ، دختر رعیت خوشگل گریه میکنه مو طلایی
واقعا من دیگه رد دادم
آدم حرص میگیره بخدااااا🤦♀️🤣
مگه چقدر زمان میبره ی کامنت نوشتن
بیشتر از یک دقیقه 😊😞
بچهها من یه پیشنهاد دارم
من این کار رو توی رمان وان انجام میدم اگه موافق بودید اینجا هم انجام بدیم
من میتوان زیر پلرتهایی که میزارم بنویسم که پارتگذاری یک روز درمیونه آنا اگر امتیازات و کامنت ها به اون چیزی که میخوام نرسه پارت بعدی رو نمیدم و هرموقع حمایت از پارت خوب بود پارت بعدی رو به موقع میدم
موافقین؟
ببین پیشنهاد بدی نیست ولی فکر نکنم جواب بده چون همین الانشم وقتی گفتیم پارت نداریم کسی جز خودمون اهمیت نداد اصلا🤐
شاید کسی کامتها رو نخونده باشه
به نظرم اینم امتحان کنیم اگه جواب نداد دیگه پارت نزاریم
هیچ اهمیتی نمیدن بابا😞😄
نمیدونم
ولی خس میکنم به امتحانش میارزه
باشه از پارت های بعدی امتحان میکنم منم
اگه موافق هستن همه فردا پارت بزاریم زیرش همینو بنویسیم ببینیم چی میشه
اگه خوب نتیجه داد از این به بعد همین کارو کنیم
اره همین کار رو انجام بدیم
یه متن آماده کنیم به نظرم همه بزارن زیر رمانشون و اینکه یک روز یا دو روز درمیون پارت بزاریم
آره به نظرم هممون باهم یه جور باشیم و هر روز نداریم بهتره چون یهو این الان خیلی خوش به حالشون میشه
اگه جواب نداد هم دیگه پارت نزاری
اتحاد اتحاد رمز پیروزی 😂
غزل فکر خوبیه تو برنامه واتپد هم همینجوریه
مثلا اگه به ۱۰۰۰ ویو و مثلا ۵۰ نظر نرسه پارت نمیدیم اما خودمون بچه های سایت حداقل ی نظر بدیم که بفهمیم خواننده های خاموش کیا بودن
به نظر من اینجوری رمان ها هم فراموش نمیشن
من با خودم میگفتم حداقل خودی ها پشت هم بمونیم همدیگه رو ساپورت و حمایت کنیم اما همون اش هم نشد
نیوشا واقعا نمیفهمم!
تو و لیلا و…
جوری از من گله می کنین انگار که من دوسال دوسال زیر رمانتون کامنت میذارم!!!
ناراحت کنندست واقعا برام😊!
😳😳😳ضحی؟!من گله کردم؟؟؟؟
بله!!!
لیلا عزیز دل منه اما جوری با من صحبت می کنه که واقعا ناراحت میشم. هر فردی توی زندگیش کار و زندگی دیگه ای هم داره. و من هر وقت وقت کردم اومدم تو سایت و براتون کامنت گذاشتم….
ولی متاسفانه انگار که کسی ندیده!!!
ضحی من نمیدونم شاید من جوری کامنت نوشتم که تو به خودت گرفتی؛ولی من با تو راحتم اگه میخواستم حرفی بزنم به خودت میگفتم من با تو هیچ مشکلی ندارم:)اما انگار کامنت رو خوب نخوندی من نه از شخص خاصی اسم بردم نه در مورد کسی حرف زدم مگه حرف من با تو بوده فقط؟
به هر حال من منظوری نداشتم اما اگه از حرفام گله برداشت کردی معذرت میخوام❤
نه خواهش میکنم اوکیه. مثلا من الان مامانم هی داره میگه ضحی بدو دیرمون شد بعد من هنوز تو سایتم میدونی…
من واقعا سر در نمیارم ضحی جونم؛مگه من حرف خاصی با منظور به شخص خاصی زدم که اینجوری دلخور شدی از دستم؟؟!🥲
برو به کارت برس ضحی ژوووون😁
ناراحتم نباش
و تو میدونی چقدر پدر و مادرم سر رمان نوشتنم از من گله دارند همه مشکل دارند عزیزم یکی دوتا نیست
چرا آخه 😞
چون میگن زیاد گوشی استفاده نکن
پدر و مادر ممن دقیقا همینن…همش میگن آخر ببینم کور میشی یا نه انقدر شبا نرو تو گوشی…متاسفانه مثل اینکه خواننده های خاموش گراااامی خیلی این مسئله مهم نیست براشون😐😂
🤣🤣🤣🤣
منم همینجوری
تو خودت میدونی لیلا من با چه وضعی رمان میزارم
قبلا هم گفتم منتی نیست اما واقعا ما یه توقعاتی هم داریم دیگه
راستی ببخشید نبودنم رفته بودم باشگاه
اتفاقا تو بیشتر مارو درک میکنی چون خودتم نویسندهای
من درک میکنم کاملا هم درک میکنم!
من اگه تو کوچه باغ برای لیلا کامنت نمیذارم چون دیگه اون رمان رو نمیخونم. بوی گندم رو هم هر وقت پارت اومده برای لیلا کامنت گذاشتم
اگه غیر از اینه لطفا بگین..
منم همینجوری
خیلی دلم میخواد همه رمان های این سایت رو بخونم و کامنت بزارم اما واقعا وقت نمیکنم ولی همونایی هم که میخونم واسشون کامنت میزارم
دقیقا
من سعی میکنم حتی اگه صدتا کارم داشته باشم بازم تو رمان هایی که میخونم که میخونم نظر بدم
منم تو رمان کوچه باغ نظری نمینویسم…چون دیگه نمیخونمش🙂
اینکه نمیخونی برام جالبه🤧
منظور من فقط تو نیستی یه بار هم گفتمااا
میگم وقتی ویو کمه حمایت کمه خب انرژی هم کم میشه دیگه
ما نوسنده ها پشت هم هستیم اما توقعمون از خواننده ها بیشتر بود
من خودم توقع داشتم حداقل یسری ها پشت ما وایسن اما………………..
اوهوم💔🥲
ما پشت هم هستی
خیلیا هستن که میگن فلان قدر کامنت بخوره پارت جدیدو میزارم فلان قدر ویو بخوره پارت جدیدو میزارم
چی بگم والا…اومدیم و کسی گوش نکرد😂🥲
فاطی من قبلا این کارو امتخان کردم کسی ک نخواد پنظر بده نظر نمیده🫠😶
اصلا بحث کامنت نیست من میتونم صد تل کامنت مسخره همینجا بنویسم منظورم اینه که دورهم باشیم نقدی هست بهم بگیم انتقاد
لیلا من قبل از اینجا تو یه فضای دیگه بودم و خبهمه ظرفیت شنیدن انتقاد رو ندارن
من خودم دوست دارم و خوشحال میشم اگه کسی رمان و نوشته ام رو نقد کنه اما تجربه ثابت کرده خیلی ها دوست ندارن و تهش به قول معروف دشمنی بوجود میاد برای همین هیچ وقت نقد نمسکنم رمانی رو
من داوطلب میشم از همین الان انتقاد کن انتقاد درست اتفاقا به آدم کمک میکنه
جدا از تعارف و اینا من انقدر شیفته رمانت هستم ک بدی هاش به چشمم نمیاد 🥰
کاملا موافقم ک انتقاد به آدم کمک میکنه اما همه این نظر رو ندارن لیلا🙂
حاله همش که نباید انتقاد کرد من اون جمع قدیمی خودمو میخوام😭😭 به خدا آماده گریهام قد یه دریا اشک آماده دارم چشم سفیدا🤧🤧
منم همینطورررر…همون روزا کاش میشد برگردیم به یه ماه پیش🥺
لیلا اینا عوارض تموم شدن پریودته🤣🤣
خودتم نمیدونی چی میخوای یه بار میگی کامنت ک کاری نداره یه بار میگی نقد یه بار میگی همون کامنت🤣🤣🤣
نه خب میدونی خبر مرگم دارم میگم مثل سابق باشین من که مثل قبل دارم جون میکنم اون سفیر امور خارجه چیشد تارا آیدا خیلیها بودن منو بغل کن ستی دارم آب میشم😨😨🤢🤢
سفیر امور خارجه که کلا نیست
دوست داری بیا 🤗
🤕🤒
منم داوطلب دوم
لطفا از رمان منم نقد کنید
گایز شل کنین یکم😁
من خودمم نویسنده ام و میدونم چقدر کامنت و نطرات میتونه بهم انگیزه بده اما از دیدگاه یه خواننده هم بهش نگاه کنین
به نظر اونا وظیفه نویسنده ادامه دادن رمانش تحت هر شراطییه
من خودمم کم شدن حمایت ها تو سایت رو حس کردم اما قطعا با پارت ندادن مشکل حل نمیش
هر جور سعی میکنم از دید خواننده هم به قضیه نگاه کنم بازم نظرم همینه…انتظار ما واقعا اونقدر هم بالا نیست؛شاید بهتر باشه خواننده ها یه کم خودشون رو جای نویسنده بذارن شاید اینجوری به نتیجه برسیم
دقیقا تنها جوری ک به نتیجه میرسه اینه ک خواننده بفهمه نویسنده جه توقعاتی داره و ربات نیستش
اما متاسفانه توسط خواننده این درک نمیشه و درنهایت میشه مث ترنم نامی ک میاد زیر یه رمان دیگه از الماس شکایت میکنه
منم فک میکنم با پارت ندادن حل نمیشه 😄
دقیقا حل نمیشه و بعد از یه هفته رمانت فراموش میشه اصلا🤦♀️
اره متاسفانه هیچ کاری نمیشه کرد 😞
برای همین فصل جدید بوی گندم رو نمیذارم چون به محض اینکه یه پارت بذارم اونوقت مجبورم همیشه بذارم تا فراموش نشه
فصل سوم رو نوشتی؟
واقعا دوست دارم بدونم موضوع چیه فصل جدید
ادامه همین فصله عزیزم سعی کردم یه زندگی معمولی و پر فراز و نشیب رو به تصویر بکشم 😊
با حرفت موافق نیستم ستی
من خیلی سعی کردم به چیزی توجه نکنم و شده حتی واسه دل خودم بزارم اما نمیشه
اینکه نویسنده باشی و بدون توجهبه هیچی فقط وظیفه نوشتن داشته باشی خیلی سخته
عذاب اوره
واقعا هیچ راه حلی دیگه به ذهنم نمیرسه؛پس تنها راه اینه…من با همههههه ی خواننده های خاموشم قهرم این از من😑🤦🏻♀️
این بهترین راهه🤣🤣🤣
منم همین طور 😞
نیوش🥺
جانم عزیزم🥺
یعنی با منم قهری🥺
نهههه خوشگلم چرا با تو؟؟؟تو که دیروز اومدی بهم سر زدی🥲❤
♥️🙂
سلام بچه ها
امیدوارم حال همتون خوب باشه من حدود ۷ تا ۸ دقیقه نشستم کامنت ها رو خوندم و واقعا خیلی تعجب کردم از انتقاد هاتون از ناراحتی و دلگیری هایی که از طرف طرفدارهای رمان هاتون پیش اومده من کاملا بهتون حق میدم اینکه بخواید ناراحت و دلگیر بشید که چرا تعداد بازدید ها کمه و یا چرا حمایت نمیکنند کاملا درست میگید ولی به یه چیزی دقت کردید اینکه تموم نویسنده های این سایت همونطور که رمان میزارن و بقیه نویسنده ها حمایت میکنند همونجور هم رمانشون حمایت میشه یعنی اگه برای یه مدتی زیر پارت هاشون کامنت نزاری اوناهم برای رمان تو کامنت نمیذارن شاید یکم گیج بشید از این حرفم ولی در اصل اینه که ما نویسنده های این سایت داریم از رمان های بقیه نویسنده ها و حمایت میکنیم بقیه هم همینطور یعنی شاید تک توکی خواننده هایی باشند که نویسنده نیستند و حمایت میکنند این همه حرف زدم که اینو بگم ما نویسنده ها خودمون داریم خودمون رو حمایت میکنیم نه ۳۰۰ ۴۰۰ نفر آدم که فقط میبنند و نظر نمیدند تعداد ما نویسنده ها توی این سایت کلا ۱۰ تا ۱۲ نفر ما این همه زحمت میکشیم واقعا حقمون این نيست اول کامنتم گفتم که تعجب کردم تنها دلیلش اینه که ما وقتی بقیه به جز نویسنده ها رمانمون رو حمایت نمیکنند عصبی میشیم و میفتیم به جون هم دیگه لطفا از حرفم ناراحت نشید دوستان دارم حقیقت داستانو میگم که ما سعی میکنیم نادیدش بگیریم ببخشید طولانی شد باید میگفتم که اصل داستان بفهمید🙂♥️
اتفاقا برعکس من منظورم کلی بود الان تو نویسندهای ستی سحر دیگه مثل قدیم حمایت نمیکنید
آخه خوب من این چند روز نتونستم لیلا تو اگه تا ۵ پارت هم بدم برای رمانم کامنت نزاری من ناراحت نمیشم میگم حتما مشکلی داشته که نتونسته اصلا چرا باید نویسنده ها حمایت کنند خواننده های خاموش با شمام چتونه حالا که اینجوریه اصلا حقتونه دیگه پارت ندیم خدایی من اگه به احترام همین چند نفری که رمانمو میخونن کامنت میزارن نبود دیگه پارت نمیدادم لیلا تو الان خیلی اعصبانی چرا فقط الانو داری میگی که نمیتونم زیاد به سایت سر بزنم ازم ناراحتی چرا قبلا نو نمیگی که دم به دیقه سایتو چک میکردم ببینم پارت دادی یا نه داری اینجوری ازمون گلایه میکنی یعنی واقعا منی که تو رو کمتر از یه خواهر نمیبنمت از دستی زیر رمانت کامنت نمیزارم آخه خواهر من یه کم پیش خودت فکر کن به الانم به قبلانم بعدش ازم ناراحت شو فدات شم الانم زیادی عصبانی یه آرامبخش بخور بخواب آروم شی واقعا الکی الکی داری اعصاب خودتو بهم میریزی ♥️♥️🥲
تارا جون قشنگم ناراحت نشو همه مون به هم ریختیم امروز هیچکس منظور دار صحبت نکرد با کسی به خدا الان ضحی هم از دست من ناراحت شد با اینکه من اصلا چیزی بهش نگفتم🥲تو رو خدا از هم چیزی به دل نگیرین🙃❤
نه بابا نیوش جانم چرا ناراحت بشم به هر حال این صبر ما هم یه حدی داره از دست این خواننده های خاموش اگه منطورت اینه که از دست لیلا ناراحت نشم لیلا عشق منه هر چی بهم بگه من به عنوان یه خواهر بزرگترم میبینمش♥️🙂
بیا بغلم دوست دارم نویسندههای این سایت رو بغل کنم عوضیای عفریته🤒🤢
اومدم🫂♥️
فقط حرصت از کسایی که دوستشون داری🤣🤣
بابا من نظرم به فرد خاصی نیست تو رو خدا بفهمید وقتی ویو و حمایت کم باشه طبیعتا آدم ناراحت میشه حالا شاید تو مشکلت زیاد بود نتونستی بیای بقیه چی این همه آدم میخونند انگار واسه دیوار پارت گذاشتیم
من که پارت گذاریم همیشه مرتب بود ولی با این اوصاف بعید میدونم ادامه بدم بازم میگم منظورم فقط تو نیستی لطفا درک کن
میدونم فدات شم درکت میکنم فقط خواستم از من ناراحت نشی💋♥️
یه صلوات بدین ختم بخیر شه هوف
اللهم صل الله محمد و آل محمد
انشالله به حق امام حسین خواننده های خاموش دکمه روشنشدنشون رو بزنن🤲🏻🤲🏻
عینه مادربزرگم گفتم یادش افتادم 🤣🤣🤣
ایشالا
😂🤣
اره خب حرفت درسته.چون به قول تو ۱۰..۱۲تا نویسنده هستن ولی مشکل همون بقیه اس که میخونن و نظر نمیدن
مثلا میبینی ۳۰۰_۴۰۰تا ویو خورده شاید ۷_۸تا کامنت باشه
بقیه خواننده خاموش میمونن
میدونی قبلنا ویو میخورد هزار و خوردهای ولی بیشتر نویسندهها برای هم کامنت میذاشتیم الان خودمون هم از هم حمایت نمیکنیم
الان حمله نکنید بهم اونایی که حمایت نمیکنند خودشون میدونند مثلا من روی رمانهای یه دختره اسمشو ننوشته اسم رمانشم الان یادم رفته لیام و ماری یه همچین چیزی بود حمایتش کردم ولی یه جور غیبش میزنه که نگو یه نفر دیگه هم هست سحر سحر خودمون نه اونم فقط واسه پارت خودش میاد اینجوری که نمیشه وقتی خودمون از هم حمایت نمیکنیم چه انتظاری از بقیه داریم
لطفا نظرمو پین کن چون نظرات طولانی شده من واسه جواب باید کلی پایین بیام
اینجا دیگه شلوغ شده کسی کاری داره بیاد زیر پارت یامور🙋♀️
حداقل خودمون از هم حمایت کنیم
راستی این پین نشد😞
باید بری از روی کامنت تارا پین کنی 😊
بچهها من حالاتم شبیه به کساییه که پریود شدن الان دوست دارم بخندم تا یه دقبقه پبش گریهام گرفته بود😂😂
حالا چرا دوست داری بخندی 😂🤦🏻♀️
پی وی تو چک کن
خل شدم رفت
🤦🏻♀️🤣🤣
بخندی بهتره 😊
لیلا نظرت راجب پیشنهاد من چیه؟
شاید جواب بده ولی من فعلا نمیخوام بذارم
اوکی
حالا من امشب واسه قانون عشق امتحان میکنم ببینیم چی میشه
منم امتحان میکنم
حالا ی چیزی میزنم زیرش امشب
اوکی
با سلام و عرض ادب خدمت تمام خواهران عزیز
بنده کوچیکتون ضحی هستم🤣🤣……
در مورد چند تا نکته اومدم صحبت کنم که بهتون بگم بهتره….
اول از همه حمایت ها…
من چندین بار خواستم رمانم رو به این دلیل ادامه ندم ولی به خاطر همون تعداد هم که میخوندن گفتم ضحی ولش کن مهم نیست
نکته دوم این که کسایی که از قبل تو سایت بودن متوجه ی این موضوع بودن که من هر دقیقه توی سایت بودم 😂. اما یه چند وقتیه واقعا نمیرسم بیام…. وگرنه من که از خدام هست که اون همه کلاس رو کنسل کنم و بیام اینجا و با دوستام وقت بگذرونم…
نکته سوم این که من چشام ضعیفه یعنی قبلا عضله ی چشمم ضعیف بود ولی الان خیلی چشام ضعیف شده و عینکم رو هم هر وقت استفاده می کنم سردرد میگیرم. و اگه زیاد هم تو گوشی بمونم چشام شدیدا درد میگیره.
نکته چهارم که مسخره ترین چیزه اینه که من کلا توی فصل تابستون و بهار حساسیت میاد سراغم و شاید باورتون نشه من برای اینکه بتونم به رپز رو بدون سردرد و عطسه های پشت سر هم بگذرونم باید دو تا قرص ضد حساسیت بخورم. چون ممکنه که کارم حتی به سرم هم کشیده شه.
در مورد قضیه ی رمان ها…
من خودم نویسنده ام و درک میکنم که واقعا این کامنت گذاشتن و امتیاز دادن چقدرررر میتونه انرژی بده…
من خدایی که بالای سرم هست و شاهده قسم میخورم که من رمان های تک تکتون رو هم میخونم و نمیدونید چقدر برای پارت جدید ارسال شه لحظه شماری می کنم
نمیخوام اسم ببرم ولی الان بعضی از نویسنده ها با اینکه قلمشون هم خوب نیست اما ویو هاشون خیلی بیشتره از کساییه که قلمشون بی نظیره… خودم رو مثال نمیزنم چون من اونقدرها هم قلمم خوب نبوده و نیست و شاید خواننده های عزیز از نظرشون بقیه رمان ها بهتر باشه…
میخوام یه چیز دیگه ای رو هم بگم که امیدوارم کسایی که توی این لیستی که من میگم نیستن ناراحتی براشون پیش نیاد
من از نظرم توی این سایت بهترین رمان ها که قلم قوی دارن:
رمان بوی گندم. غرامت. انتقام خون. قلب بنفش. گسلایت. اتش. متانویا. بامداد عاشقی . مائده عروس خونبس
هست که من میخونمشون حالا شاید رمان هایی باشه که قلمشون بهتر هم باشه ولی من نخونم. ولی حالا در هر صورت کسانی که خواننده خاموش هستن و این پیام من رو میخونن و حتی یکی از همین رمان هایی که گفتم جزو رمان هایی که دوستشون دارن. لطفا و لطفا برای اینکه نویسنده هاشون روحیه بگیرن براشون کامنت بذارید ، ممنون میشم اگر روی من رو زمین نندازید و اگر حتی کامنت نوشتن هم براتون مقدور نیست امتیاز بدید.
خیلی عذر میخوام صحبت هام زیاد شد
ضحی اشرفی♥
منم مثل توام ضحی
بد جور سردرد عطسه میکنم
سردرد هم که ول کن نیس 😞
لطفا داری ضحی ژووونم💛
هیییی یعنی دارم میمیرم به خدااا🤣🤣
میفهمم🤦🏻♀️🤣
جواب خوانندههای خاموش
تموم شد خیلی تاثیرگذار بود😂
ولی دور از شوخی همه ما مشکلاتی تو زندگیمون داریم رمان نوشتن فقط اصل زندگیمون نیست هزار جور کار نکرده داریم اما با این وجود بازم مینویسیم و ادامه میدیم اما دلگرمی باعث میشه انرژیهامون ته نکشه…حداقل نویسندهها از هم حمایت کنیم لطفا به عنوان خواهر بزرگ نه کوچیکتون میگم
♥😊👌🏻
حتما همین کار رو میکنیم
همه برای هم کامنت بزاریم
شاید بقیه ی خواننده ها از خاموشی دربیان😊
دقیقا من فعلا برم
ناراحت نباش دیگه
برو 😊
ناراحت چی میگم عموم اومده خونمون فعلا از حضورتون مرخص بشم😁
کلا گفتم…
برو بعدا باز بیا 🙂
وای ضحی چقدر کامنتت انرژی مثبت داشت🥰🥰🥰
شراره همه چیز خوار کی بودی توووو🤣♥♥♥
توووووووووووو😂😂😂😘🥰
جوووون
شراره بده یه بوس امشب به من🤣🤣🤣
هییییییییییی
داری خطرناک میشیا😱😱😱😱
مرسیی از کامنت قشنگت ضحی🥲❤
بچه ها من خیلی فکر کردم؛میگم نظرتون چیه هر کدوم یه پارت دیگه بذاریم ببینیم شاید اوضاع بهتر شد ممکنه خیلی ها حرف های ما رو خونده باشن.بعد یه مسئله دیگه به ذهنم رسید اینکه نویسنده هایی که رمان هم رو میخونن که برای هم کامنت بذارن راجب رمان.اون نویسنده هایی هم که رمان هم رو نمیخونن همه زیر پارت همدیگه یه هشتگ حمایت بزنیم که همه پشت هم باشیم…خواستم نظرتون رو بدونم🙃
اره نظرت خوبه
امشب ی پارت بزاریم..همه نویسنده ها حداقل حمایت کنن
باشه پس تو هم امشب میذاری؟
اره منم شب میزارم😊
پس منم میذارم
عالیه💃
من فرستادم حالا تا تایید کنه😅
احتمالا مثل همیشه آخر شب تایید کنه
😂😂آرههه حالا بذار مثبت فکر کنیم شاید مسیرش اینورا خورد زودتر گذاشت
بعید میدونم 😂
ولی حالا شاید اومد..منم تازه تایپ کردم تا اون موقع میزارم
منم گذاشتم😊
عالی شد 😁💃
من صب میزارم هنوز ننوشتم
ساعت ۱۱_۱۲, به زور تایید بشه
خواستی بنویس بزار
اگه نوشتم میزارم
امشب میخوام قانون عشق رو بزارم زیرشم بنویسم ببینم تاثیر داره یا نه
آخه قانون عشق رو سایت دیگه ای میزاری
ولی باشه هر طور راحتی 😊
آخه هم امشب باید بزارم هم اوضاع اونور از اینجا خراب تره
باشه پس هر وقت تونستی بزار
در لحظه مینویسی؟ من الان چند قسمت آماده واسه کوچهباغ دارم ولی استرس گرفتم نکنه کم بیارم و حس نویسندگیم بپره
راستی عکس کاور امیر باشههاااا
بچهها بیاین زیر یامور اینجا زیادی شلوغه
من که در لحظه مینویسم چون همینم مثلا چهار صفحه پشت و رو میشه ی پارت
البته قبلا زیاد نوشته بودم ولی تموم کردم دیگه کم کم مینویسم هر روز
آره در لحطه مینویسم یا بعصی اوقات چند ساعت قبل
خیلی سعی کردم چند پارت آماده داشته باشم اما اصلا وقت نمیکنم
کوچهباغ رو شاید گذاشتم ولی حالا حالاها خبری از بوی گندم نیست
انشاالله که حرفای امروز تلنگری باشه برای خواننده های خاموش و مشکل همه حل بشه😊
ایشالا
نظر خوبیه
واااای من دیر کامنت ها رو خوندم میرم بنویسم امیداورم با هم دیگه رمان هارو تایید کنه🥺
دقیقاااا
موفق باشی 👍🌹
ممنون خانم احمدی
همچنین 😊🌻