نویسنده هایی که به مدت یک ماه پارت گذاری نکنن رمانشون از سایت حذف میشه

رمان مثل خون در رگ های من

رمان مثل خون در رگ های من پارت ۳۵

4.9
(44)

در باز شد و هیراد اومد جلوم نشست

هیراد_میخوای چیکار کنی؟

رزا_بچمه…نگهش میدارم

هیراد_حتی اگه باباش نخوادش؟!

رزا_حتی اگه باباش نخوادش!

هیراد پوزخندی زد و خیره به دستم شد که توش ازمایشم بود

اروم از جام بلند شدم
باید اماده میشدم برم پیش یه مامای خوب…

هیراد_کجا میخوای بری؟

رزا_پیش ماما…باید بهم بگه چه قرص هایی بخورم…اصلا باید برم سونگرافی
باید ببینه بچم سالمه یا نه

هیراد کلافه پوفی کشید
_صبر کن منم همرات میام

حرفی نزدم و لباسم روپوشیدم، حوصله ی ارایش کردن رو نداشتم…

هیراد اومد بیرون از اتاق
یه تیپ اسپرت سیاه و سفید زده بود…
پوزخند زدم و رفتم تو حیاط، کفشم رو پوشیدم و سوار ماشین شدم که هیرادم اومد نشست…

باهم رفتیم مطب و داخل اتاق ماما شدیم…
بعد از کلی سوال کردن، توی دفترچه ام کلی دارو نوشت

_خیلی باید مراقبت خانومتون باشین

پوزخندی زدم و به هیراد نگاه کردم

هیراد_حتما…..مراقبش هستم

__________________________________________

نمیدونم کجای راه زندگیم رو اشتباه رفتم که این شد نتیجه اش…

روی صندلی دادگاه نشسته بودم…
۸ ماه بود که حامله بودم، تقریبا یک ماه دیگه ایسانم بدنیا میاد…

ایسان که بدنیا اومد…هیچ وقت درمورد هیراد بهش چیزی نمیگم، نمیخوام بدونه باباش چه ادمِ کثیفی بوده!

فلش بک:

تازه از حموم بیرون اومده بودمو داشتم موهام رو شونه میکردم، دیروز رفته بودم سونو برای تعیین جنسیت…دکتر بهم گفت نی نی دختره!

هم من، هم هیراد…از خوشحالی گریمون گرفته بود
بعد از اون سیلی که بهم زد، باهام بهتر شده بود… همش ازم معذرت خواهی میکرد که روم دست بلند کرده…منم بخشیدمش
حالا واقعا داشتیم مثل یه زن و شوهر واقعی زندگی میکردیم…
دلیل این خوب بودنمون هم دخترمون بود…

موهام از بالا دم اسبی بستم و میخواستم برم توی هال که چشمم به کشوی کمد خورد…
اون کشو همیشه قفل بود و کلیدش گم شده بود ولی الان کلید روی قفل بود!

رفتم جلو و بازش کردم…
یه سری مدارک توش بود که مربوط به کار هیراد میشد
ویه… یه صیغه نامه؟؟

بازش کردم و خوندمش…
یه لحظه انگار قلبم نزد!

هیراد…هیراد با من چی کار کرد؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.9 / 5. شمارش آرا : 44

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

Sahar mahdavi

✌️😁
اشتراک در
اطلاع از
guest
35 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
1 سال قبل

هوووو بالاخره میخوان طلاق بگیرن🤣🤣
💃💃💃
ولی کی صیغه کرده ،جوووون🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

تو ….. میکنی🤣🤣
اومدم پارت لادن رو بفرستم اگه اذیت نکنی نمیدمااا🤣🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

مرض🤣🤣
حیف که ارسال کردم دیگه تهدیدم نمیتونم بکنم😀

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
1 سال قبل

راستی سحری لادن رو راضی کردم💃💃
داره پارت مینویسه💃💃
هله دان دان هله یه دانه💃💃💃🤣🤣🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

💃💃💃

Ghazale hamdi
1 سال قبل

واقعا نمیدونم چی بگم😒😮‍💨
فکر نمیکردن هیراد انقدر عوضی باشه

Ghazale hamdi
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

مال خودم کم بود،مال لیلا کم بود
حالا باید غصه رزا رو هم بخورم😭😭😭

Ghazale hamdi
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

خدا کنه اینجوری باشه😮‍💨

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Ghazale hamdi
1 سال قبل

بگردم الهی🤣🥲
همدردیم🤣🤣

Ghazale hamdi
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
1 سال قبل

بیا بریم با هم گریه کنیم😭😭

لیلا ✍️
1 سال قبل

خدایی قشنگ هیراد رو خراب کردی اَه نکنه با اون دختره دوست رزا صیغه کرده پوف خیلی حرصیم کردی سحر😤

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

تو نه تو به صیغه ی هیراد میگی بنده خدا🤣🤣😶
اون استغفرالله الاغ خداست که با مرد متاهل صیغه کرده!!!🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

زنیکه حال بهم زن
البته هیراد خودش بدتره😑😵‍💫🤣

لیکاوا
لیکاوا
1 سال قبل

هیرادددددددد یعنی دلم میخواد پارتتتتت کنممممم🗡🗡🗡🗡🗡🗡🗡🗡
پسره چلغوز هوس باز دختر باز کره خر اسب شتر الاغ
رزا برات چی کم گذاشت که این کارو باهاش کردی هااا؟
میرفتی میمردی‌ والا ما خوشحال تر میشدیم تا بری یکی رو صیغه کنی!😐😪

میگم رزا با آرش ازدواج میکنه دیگه؟😁

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  لیکاوا
1 سال قبل

🤣🤣🤣
منم توی پاره کردن هیراد باهات همکاری میکنم🤝🤣🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

عه عه عه
اتفاقا ارش خوب میکنه با رزا ازدواج میکنه
این هیراد که با این ….. کاری هاشو تموم کنه بره رد کارش🤣🤣🤣

لیکاوا
لیکاوا
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

نه خیر آرش باید با رزا ازدواج کنههه
آرش عشقش پاک بود ولی هیراد چی ها؟
یعنی خونتون رو پیدا میکنم میکشمت‌🗡🗡

لیکاوا
لیکاوا
پاسخ به  𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
1 سال قبل

خاله بازی چیه بیام اونا جوری میکشمت‌ علیرضا بیچاره تا پنج سال واست عزا بگیره 🗡
من سر ازدواج رزا و آرش با هیچکس شوخی ندارم

arka007
1 سال قبل

سلام ببخشید اینجا میگم ولی دیگه نمیدونم چیکار کنم من دارم رمان مینویسم از شنبه دارم یک مطلب رو میفرستم فقط سوال من اینه شما که میفرستید بعد چند ساعت قرار مگیره

لیلا ✍️
پاسخ به  arka007
1 سال قبل

عزیزم اون بخشی که داری ارسال میکنی برای پارت اول باید یه عکس بزاری بالاش هم یه گزینه‌ایه که باید بنویسی مثلا فلان رمان پارت ۱
بالای ارسال مطلب هم باید روی آیکون رمان کلیک کنی که ادمین بفهمه مطلبت رمانه یا چیز دیگه متوجه شدی جانم بعد از ارسال هم بستگی به آنلاین بودن ادمین داره گاهی پنج دقیقه بعد میزاره گاهی هم تا هفت هشت ساعت طول میکشه

arka007
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

خوب منم چند بار انجام دادم ولی نشد ولی بازم ممنون جواب دادی

سفیر امور خارجه ی جهنم
1 سال قبل

از اولش از هیراد بدم میومد و حس خوبی نداشتم بش
حدسی ندارم در مورد اینکه کیو صیغه کرده!
عالی بود عزیزدلم
خسته نباشی🤍✨

دکمه بازگشت به بالا
35
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x