سهم من ازتو پارت38
خندیدم…
-اره…باز قراره تنهاشم
-پس ما چکارهایم؟تاماهستیم تنها نیستی…راستی من واسه یچیز دیگه زنگ زدم
-ممنون ک هستید…چیزی شده؟
-بااقای واتسون بحثت شده؟بهت نمیاد تو ک خیلی دوسش داشتی
-وایسا ببینم توازکجا میدونی؟
•مایکل
ماشینمو ی گوشه پارک کردم و رفتم داخل شرکت
رفتم سمت پدرم نزدیکتر ک شدم دیدم الیزابتم
پیششه…تاخواستم برم تو…
پدرم=این پسربچه ک دینش باما یکی نیست و از ی کشور دیگست!یکم سخته با ویلیام باشه و…
الیزابت=خود ویلیام مشکلی نداره!
پدرم=اون الان نمیفهمه بعدا مطمئنم پشیمون
میشه…بعدشم خب توقراره برگردی ب همون کشور
ک تاالان توش بازیگر شدی و چمیدونم معروف
شدی!منم ک حساس…اما اگه برنگردی و بمونی
میشه راجبش فک کرد ک ببینیم این ازدواج…
الیزابت=آقای واتسون پسرتون خودش اومده ول کن
نیست وگرنه خودمم موافق این ازدواج نیستم
درضمن تصمیمات زندگی خودم رو خودم میگیرم و
کسی حق دخالت دراون رو نداره…روز خوش
سریع عقب رفتم…
پدرم=کجا میری دختر،ببخشید اگه ناراحتت کردم…من هنوز باهات حرف دارم
الیزابت=عذرمیخوام باید برم کاردارم!
وا چقدر الیزابت عجیب شده این روزا!پشت سرش رفتم سمت پدرم…
•الیزابت
-پسره نکبت فال گوش وایمیسته!وای وای باورم نمیشع!صبرکن…بهم نگو ک با مایکل حرف میزنی!
-نه حرف چیه
-پس چطوری تعریف کرد واست؟
-چن ساعت پیش نزدیک خونشون همدیگه رو دیدیم همین!بهم گفت یکم به دوستت ادب یاد بده
-اون یادگرفت منم پشت سرش یادمیگیرم
-خب میونگو ک پس میدی…قراره برگردی کره؟
-نه فعلا
-حله پس مبارکه
-چی چیو مبارکه
میونگ=خاله میشه بیام تو؟
-جوسیکا قطع میکنم
-باشه مراقت خودت باش
گوشیو گذاشتم کنار
من=بیاتو
اومد و کنارم نشست…
میونگ=خاله من کی میرم اونیکی کشور؟
من=5روز دیگه
میونگ=کشوره کجاست؟
من=کانادا…چرا داری اینارو میپرسی؟
میونگ=همینجوری…
من=خیلی خب…
یهوباز گوشیم زنگ خورد ایندفعه آنا بود…
-بله؟
-بله و کوفت میونگ داره میره اونوقت من نباید خبرداشته باشم؟
-شما چرا عین زنجیره خبرارو بین همدیگه میچرخونین؟
-مگه مهمه؟بدو میونگو بیار پیشم
-تازه برگشتیم خونه
-ربطی نداره بدو پارک نزدیک خونه خدافظ
قطع کرد:/چارهای نداشتم
من=میونگ میای بریم بیرون؟
میونگ=الان برگشتیم ک
من=میدونم ولی چ میشه کرد
ی لباس آبی آسمانی بافت کوتاه تنم بود با شلوار
مشکی ی مانتو سفیدم پوشیدم با شال مشکی میونگم
کلا مشکی بود…راه افتادیم رسیدم دیدم جوسیکام
باهاشه یهو کیتیم اومد جلو
من=به به همتون هستین ک
کیتی=جای ویلیام خالیه ک اونم داره میاد
من=جانم؟
آنا=تازه پاتریکم توراهه
من=ب سلامتی خبریه؟
جوسیکا=میخوایم واسه عروسی برنامه ریزی کنیم
من=عروسی کی؟
جوسیکا=ویلیام دیگه!
من=اها بابکی؟!
ویلیام=بکی6سال پیش اززندگیم پرت شد بیرون
چرخیدم سمتش…
من=کی اومدی؟
…