ماه: مرداد 1402
-
رمان گسلایت
گسلایت پارت 7
(🦋بچه ها من یه چیزی بگم قول میدم طولانی نشه ببینید شخصیت قبلی که برای باران گذاشته بودم هیچ شباهتی…
بیشتر بخوانید » -
رمان بخاطر تو
رمان بخاطر تو پارت بیست و سه
صبح زودتر از همه از خواب پاشدم و الان دارم توی آشپزخونه صبحانه حاضر میکنم و زیر لب میخونم: اﮔـﻪ…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیینه شکسته
رمان آیینه شکسته پارت ۱۴
آیینه شکسته پارت ۱۴ ********* _ خانم رامش ، چند بار بهتون گفتم استرس و هیجانات برای ایشون سمه .…
بیشتر بخوانید » -
رمان انتقام خون
رمان انتقام خون پارت 17
پر از تشویش او را بر روی دستانم بلند میکنم و پس از برداشتن کیفش به سمت خروجی بهشت زهرا…
بیشتر بخوانید » -
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت بیست و دو
رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_بیست و دو 《تیدا》 _به نفعته که سنجیده عمل کنی و دهن ات رو ببندی…اگر بفهمم کوچیک…
بیشتر بخوانید » -
رمان گسلایت
رمان گسلایت پارت 6
(🦋راستش بچه ها من یه اعترافی کنم اونم اینکه من توی توصیفاتی مثل لباس پوشیدن یا دکور اتاق رئیس و…
بیشتر بخوانید » -
رمان نور حرم
رمان نور حرم پارت ۲
فرشاد : مرض بلند شو دیگه _چشمام رو از درد باز میکنم پت مت رو میبینم باز چشمام رو میبندم…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
رمان غرامت پارت 38
مهران قفل کرده بود!! لعنت بهت مهران کسی که دیشب دم از نامردی خانوادهام میزد، خودش از نامرد بودن کم…
بیشتر بخوانید » -
یکی بود؛یکی نبود
رمان یکی بود؛یکی نبود!پارت بیست و دو
تو همین افکار بودم که به خیابون اصلی رسیدم؛دستمو بالا گرفتم و جلوی ماشین زردی تکون دادم،چند مین گذشت که…
بیشتر بخوانید » -
رمان مثل خون در رگ های من
رمان مثل خون در رگ های من پارت ۴۴
سارا محکم دستمو گرفته بود…. به بیرون زل زده بودم،همش حرف های اون زن توی سرم اکو میشد! (_اون کسی…
بیشتر بخوانید »