ماه: تیر 1402
-
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت سی وسوم
بغض کرد و کنارش نشست. _چرا؟ مگه نگفتی راضیش میکنی؟ _چرا ولی راضی نشد! _اما خودت گفتی! من دلم خوش…
بیشتر بخوانید » -
رمان مثل خون در رگ های من
رمان مثل خون در رگ های من پارت ۲۸
پرده ی اشپزخونه رو کنار زدم و پنجره رو باز کردم…به گل های کاشته شده ی حیاط نگاه کردم، چطوری…
بیشتر بخوانید » -
رمان دلبرِ سرکش
رمان دلبرِ سرکش part2
فکرش را هم نمیکرد اتاق رئیس یک شرکت انقدر زیبا باشد چون خودش از رنگ های تیره بیزار بود و…
بیشتر بخوانید » -
رمان توت فرنگی من
توت فرنگی من پارت 2
Part_2 توت فرنگی من همراه نفس به اتاقی که ارایشگرا بودن رفتیم مدل لباسم و ارایشم رو نشونشون دادم ارایشم…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان دلبرِ سرکش part1
برای اولین روزکاری خیلی بد بود که نیم ساعت دیر کرده بود؟ نوچ .. نه بابا این همه آدم حتما…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان توت فرنگی من پارت 1
Part_1 +هوف خسته شدم ای بابا چرا چراغ سبزنمیشه یک ساعته پشت چراغ قرمزم صدای زنگ موبایل امد از اونجایی…
بیشتر بخوانید » -
رمان حس خالص عشق
رمان حس خالص عشق پارت ۴
چهار روز گذشته بود . توی این چها روز نه امیری دیده بودم و نه پدری که قصد جونمو کرده…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم جلد دوم
رمان بوی گندم جلد دوم پارت پنج
سرش را از روی سجاده برداشت آرش چادرش را در مشت گرفته بود و میکشید تسبیح را از میان دهانش…
بیشتر بخوانید » -
رمان بامداد عاشقی
رمان بامداد عاشقی پارت ۷
با چشمان عصبی نگاهش رو از آرش گرفت و رفت به طرف پروانه و آتوسا رفت -بد نگذره ی وقت…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش
رمان آتش پارت 65
مسیح رفت هوایی بخورد و نفس هم همراهش خارج شد… از کافه بیمارستان دو تا قهوه خرید و پیش مسیح…
بیشتر بخوانید »