ماه: شهریور 1402
-
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت چهل و شش
رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_چهل و شش 《راوی》 قدم هایش را تند تر کرده بود و نزدیک تر می شد... حس…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت پنجاه وچهارم
با چشم هایی گشاد شده نگاهش کرد. _دیوونه شدی؟ بخدا دارم نگرانت میشم طلا! امروز داری زیادی چرت و پرت…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل
رمان شاه دل پارت 30
در تمام مواقعی که حالش بد بود به خواب میرفت خوابی که فراموشی همراه داشت و تمام درد های بیداری…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی
رمان چشم های وحشی پارت ۲۱ و ۲۲
# پارت ۲۱ _ راستی خانم کوچولو،دیگه دلم نمیخواد اسم این شروین رو بیاری. _ چرا پسر خوبیه . _…
بیشتر بخوانید » -
جوک و لطیفه
❌مهم❌
مهم1.شما نمیتوانید صابون روی چشمانتان بریزید2.شما نمیتوانید موهایتان را بشمارید3.شما نمیتوانید از بینی خود نفس بکشید، زمانیکه زبانتان بیرون است.4.شما…
بیشتر بخوانید » -
رمان انتقام خون
رمان انتقام خون پارت ۴۷
بعد از خوردن غذایمان میز را جمع میکنم ظرفها را داخل ماشین میگذارم و به سمت اتاق بادوم میروم هلما…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۲۹
(فردا شب ساعت ۹ نیم) بعد از اینکه شام خوردند با کمک سمیرا ظرف ها را شستن و مرتب کردن…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت50
_تموم شد کارتون بریم ؟ _اره چیزی شده حس میکنم حالت خوب نیست _نه نه خوبم بریم نشستیم راه خونه…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت پنجاه و سوم
پوف کلافه ای کشید. الان چند دقیقه بود که در اتاق پرو منتظر سارا ایستاده بود. خواست بیرون برود اما…
بیشتر بخوانید » -
دلنوشته
دلم گرفته … از تو !
میدونستی … خیلی وقت ها ... بدون اینکه متوجه باشی … دلمو میشکنی ! میدونستی خیلی آدمای دیگه هم هستن…
بیشتر بخوانید »