ماه: شهریور 1402
-
رمان به وقت شب
رمان به وقت شب پارت ۷
وارد شهربازی شدیم با شوق به اطراف نگاه کردم خیلی وقت بود که شهربازی نرفته بودم جایه بهار ریحانه خالیه…
بیشتر بخوانید » -
یکی بود؛یکی نبود
رمان یکی بود؛یکی نبود!پارت بیست و هشت
{سیران} گیج نگاش کردم نکنه اون بازم داشت منو دست می نداخت؟تمام این افکار باعث شد بپرسم: _شوخی که نمی…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل
رمان شاه دل پارت 20
روز بعد با تکان خوردن تخت از خواب بیدار شد و نگاهش به کیوان خورد که از اتاق خارج می…
بیشتر بخوانید » -
رمان انتقام خون
رمان انتقام خون پارت ۳۸
وارد آسانسور میشوم و دکمه طبقه همکف را میفشارم از داخل آینه نگاهی به چهرهام میاندازم و شال قرمز رنگم…
بیشتر بخوانید » -
رمان حس خالص عشق
رمان حس خالص عشق پارت ۲۰
این جمله همیشه درسته که انسان ها بیشتر وقت ها دوست ندارند حقیقت رو بدونند … حقیقت تلخه … اما…
بیشتر بخوانید » -
رمان انتهای دنیای من با تو
انتهای دنیای من با تو _ پارت 27
روزتون به زیبایی خورشید♥️ راوی _آقا غلط کردیم.. به خدا غلط کردیم نویان: بلند ترررر.. ده حرف بزن آشغال.. _…
بیشتر بخوانید » -
رمان بامداد عاشقی
رمان بامداد عاشقی پارت ۵۸
بعد از یک روز استراحت برگشتم سرکارم.. مغازه روبه رویی فعلا باز نکرده بود.. امیر صبحونه نخورده بود و برای…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت46
_منظورت چیه چرا دنبالم نمیگردن _چون من کاری کردم فکر کنن فرار کردی حس کردم دنیا دور سرم میچرخه سرم…
بیشتر بخوانید » -
رمان بخاطر تو
رمان بخاطر تو پارت ۵۴
آرش (روز بعد) به مالکی نگاه میکنم که داره کل خونه رو دور میزنه. دیشب بعد از اینکه من رسیدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی
رمان چشم های وحشی پارت ۹ و ۱۰
# پارت ۹ وارد پارک بزرگی شدیم. کامیار نگاهی بهم انداخت _ اینهم همون جایی که بهت قول داده بودم…
بیشتر بخوانید »