ماه: شهریور 1402
-
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت چهل و هشت
رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_چهل و هشت 《راوی》 در خانه را بست… سر و کله زدن با آرتا بیشتر از این…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی
رمان چشم های وحشی پارت ۲۷ و ۲۸
# پارت ۲۷ – گل چهره چرا اینجا نشستی؟ صدای کامیار بود که با تو تا لیوان کافی کنارم نشست.…
بیشتر بخوانید » -
رمان بخاطر تو
رمان بخاطر تو پارت ۶۳
با گریه میگم:چه کاری میشه کرد.من معتاد شدم.لعنتی چطوری نفهمیدم.ستاره گفت برو آزمایش بده من حتی همین الانم دلم از…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت پنجاه ونهم
پوزخند زد. _آره جون خودت! دست دخترک را گرفت و در کوچک کابین را باز کرد…..با هم پایشان را روی…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا
خلاصه رمان آیدا
مقدمه: گوش سپردن به آوای زیبای صدایت قشنگ ترین چیزی بود که در کل زندگی ام میتوانستم به آن فکر…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل
رمان شاه دل پارت 35
با سردردی که تا مغز و استخوانش نفوذ میکرد روی تخت نشست و خیره لب تاپ روبه رویش شد ساعت…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن جلد دو
رمان شانس زنده ماندن جلد دو پارت ۳
_خانم سعیدی جلسه چند دقیقه اس شروع شده. با دیدن مدیر خنده ی کوتاهی زدم و از اتاق بیرون آمدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان تو برای او
رمان تو برای او پارت ۸
_تو فکر میکنی عمو مصطفی دوست نداشت ترک کنه؟ عمو مصطفی پدر ارسلان بود.معتاد بود .شدید معتاد بود.مرد اهلی نبود.این…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۱۶
باید با آیدین حرف میزد…باید گذشته را میفهمید! _نگین منو میبری خونه ی آیدین؟ _آره…فقط حالت خوبه؟ _خوبم…فقط سریعتر برو…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت پنجاه وهشتم
متعجب ایستاد و دست در جیبش فرو کرد. پرسش ماهرخ همراه شد با بیرون آوردن گوشی سارا از جیب شلوارش.…
بیشتر بخوانید »