-
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕6✿
════════════════ حالا دیگر ب بودن با فردی مانند ارلین ک5سال کوچکتر بود علاقهای نداشت! همینطور با بودن با آراد و…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕5✿
════════════════ آراد-سورن و پسرخالهش دانا ارلین-انقد بیشعورن دوتایی ب این بزرگی اومدن ریختن روسر آرادِ بیچاره! ساتیا-لابد دلیل دارن آراد-آره!البته…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕5✿
════════════════ آراد-سورن و پسرخالهش دانا ارلین-انقد بیشعورن دوتایی ب این بزرگی اومدن ریختن روسر آرادِ بیچاره! ساتیا-لابد دلیل دارن آراد-آره!البته…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕5✿
════════════════ آراد-سورن و پسرخالهش دانا ارلین-انقد بیشعورن دوتایی ب این بزرگی اومدن ریختن روسر آرادِ بیچاره! ساتیا-لابد دلیل دارن آراد-آره!البته…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕4✿
════════════════ ساتیا-هیچم زشت نیست،من رفتم دستش را گرفت و توپید: ارلین-کجا؟وایسا دیگه لولو نیستن ک! ساتیا اما با ترس دستش…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕𝟹✿
════════════════ 《فلش بک ب گذشته》 ارلین-بیا بیرون دیگه دختر ساتیا-بیام چیکارکنم؟آخه همشون پسرن!کلی پسر همسنمون اون بیرونن،میدونی ک تا اونا…
بیشتر بخوانید » -
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕𝟸✿
════════════════ آراد-حالا منو نگاه! سرش را پایین انداخت و بعدازچند ثانیه ب آراد زل زد… آراد-بیا من میگم فقط با…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕𝟷✿
════════════════ به نام خدایی که هرگز مرا با توندید… آراد-هی!وقتی نگاش کردی چشات برق زد کلک! خندهای میکند و با…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت50″پایانی”
میونگ=ارهههه من=حالا با ماشین کی بریم؟:/ ویلیام=به اینش فک نکرده بودم…من ماشین نیاوردم باآنا اومدم من=مایکل،کای باماشین کدومتون بریم؟ مایکل=من…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت49
من=بچه جون کجایی دق دادی مارو رفتم اونطرف حیاط… من=میو… دیدم رو جدول نشسته زل زده به آسمون…رفتم کنارش و…
بیشتر بخوانید »